1. چرا روزیِ حرام! 2. عروس باغ سیب ... خداوند به همان اندازه رویِ حلال نصیب وی خواهد نمود. روز موعود فرا رسيده بود و سرتاسر ايوان را سفره پهن كرده بودند و زير درختان سيب هم فرش پهن كرده و سفره گسترده بودند. كوزههاى پر از شربت گوارا با سبدهاى سبزى تازه، سفره را زيباتر كرده بود. سبدهاى سيب سرخ هم بين سبدهاى سبزى جلوه زيبايى به سفره داده بود. 3. حُجره ی شرقی! 4. دیگر نمی توانیم کاری کنیم! الغرض ما بعد از شب نشستیم، شربت هم درست شد و آقا شیخ حیدر علی اصفهانی که کتابی هم نوشته بود به نام «شناسنامه ی خر» آمد ... دوست ما می گوید نامه را باز کردم و همین که مشغول خواندن آن شدم دیدم که نوشته ها ملکوتی است؛ الفاظ شبیه الفاظ متداول ماست ولی نورانیتی خاص در آن بود. 5. استراحت نزد آنان، از جهاد برتر است! 6. بايد كوشيد،طلا و نقره كار ساز نيست ... يك شب اُنس گرفتن او با تو از يك سال جهاد در راه خدا بهتر است. تـن بـه دود چـــراغ و بــی خــوابــی ننــهـادی! هنـــر كجـــا يـابـــی؟ 7. جواني را دريابيم 8. بر فراز قله ها! داد حق عمری كه هر روزی از او كـس نداند قيمتِ آنش، جز او من هرگز ادعا نمی کنم که همه ی جهانیان می توانند بر فراز قلل زیست کنند؛ لیکن ... 9. جواب نامه ی يك جوان 10. دختر شهید اول مرحوم علامه طباطبايی در جواب نامهی جوانی كه از ايشان برای رشد معنوی راهكار عملی طلب می كند می فرمايند ... از زمان زندگی این خانم بیش از 600 سال گذشته اما از خانمهای 100 سال پیش و حتی گاهی کمتر، نامی نیست! این جایگاه علم و تقواست در مقابل داشتنی ها و تمایلات دنیوی! 11. به هر قیمتی! 12. گریز از سلوکِ با مردم آلوده اگر جوانی به فروش می رسيد ... (فرزندم) بدان که بدترین معاشرت، آمیزش با گنه کاران است هرکه باشند، خواه از والیان باشند یا از غیر آنان .. 13. تلاشِ بی وقفه 14. عاقبت به خیری ما يك ساعت قبل از اذان صبح بيدار ميشديم و قبل از اذان صبح يك مباحثه داشتیم. درسهاي ما از اول صبح شروع ميشد و لحظهاي از وقت خود را هدر نميداديم. سوء عاقبت مطرود شدن از جمع خانواده نیست، گرفتار بیمارستان و زخم بستر شدن نیست ... 15. این گونه فرشته باش! 16. شخص پاکدامن به سان فرشته ای می ماند! 17. 18. 19. 20. 21. 22. 23. 24.