روزهای شهادت چهار قل هو الله پدر، سالهای طولانی از کار، شاگردانی از فامیل داشتند. خیلی از خواهر زاده ها و برادر زاده ها و حتی بعضی غریبه ترها، عملا ورودشان به بازار کار و کسب درآمد را از همراهی در محل کارِ ایشان آغاز کرده اند. ... دست تكان دادند، بابت فاتحه تشكر كردند و بعد هم مرا تعارف به غذا كردند ... با صفا و یک رنگ ...! هنوز مدرسه نمی رفتم! دلم مي خواست كه كوتاه برايت بنويسم؛ بنویسم كه چقدر از رفتن حاج آقا مجتبي غمگين و ناراحت شدم ... چند نفر از بستگان ما افراد مذهبی بودند و مورد احترام همه فامیل، از جمله خانواده مرحوم حاج عباس آقای زرین و خانواده مرحوم حاج آقا سید مجتبی خردمند که داماد حاج عباس آقا بودند. پدری که برایم نرفته است ... چه کنم برای پدری که برایم نرفته است! کتاب های آداب و اعمالِ زیارت اهل قبور و خیرات آرامم نمی کند! حرفها و توصیه ها هم! قلبم دست پدریِ حجت خدا را می خواهد برای آرام شدن! ...