مباحثی در موضوع «امامت» - بخش سوم
 
بخش خوبی از این مجموعه که در روز جمعه 1391/8/7 و در روز عید قربان آغاز و در روز جمعه، 1391/12/25 به پایان رسید به گفتگو و تأملی مبسوط پیرامون روایت مشهور و مهم امام علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء گذشت؛ و طبعا توجهات اخلاقی و پاسخ به برخی شبهات امامتی روال جاری جلسات بود.

به نظرم رسید در این نوبت به جای گزارشهای معمولی که خود می نویسم از یکی از حاضران آن جلسات که پس از ازدواج با همسرشان -که پیش از ازدواج هم از حاضران در جلسه بودند- به جمع ما پیوستند بخواهم که چند خطی از آنچه در این مجموعه برایشان مفید بود و یا احساسشان و احیاناً تجربه ی خاصی -اگر داشته اند- بنویسند.
نتیجه ی ان خواسته، این قلمی شده بود:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
المستغاث بک یا صاحب الزمان «عجل الله تعالی فرجک الشریف»

با عرض سلام و خسته نباشید و همین طور تبریک سال نو و اعیاد پر برکت شعبانیه
به سوال مطرح شده در این چند روز بسیار فکر کردم! ... با این که کاملا اولین جلسه ی کلاس «امامت» که توفیق داشتم به همراه همسرم شرکت کنم را یادم هست! ... البته نه مطالب مطرح شده در آن جلسه بلکه شور و هیجانی که بابت شرکت داشتم، ولی در جواب فرمایش شما به نظرم رسید نکاتی که بعد از چندین جلسه حضور و شرکت در کلاس «امامت» برای همیشه در ذهنم نقش بسته است را خدمتتان عرض کنم:

اول این که با توجه به زندگی خودم در دوران نوجوانی و جوانی که الحمدلله در مدارس مذهبی و جمع دوستان مذهبی و برخی هیأتی ها گذشته بود فکر می کردم قبل از حضور در کلاس امامت از یک فهم و دانش دینی خوبی برخوردارم و خیلی مشتاق بودم ببینم که در این کلاس چه مطالبی گفته می شود ...
به دلیلِ
همین سابقه و این که من برای اولین بار در سن 30 سالگی توفیق حضور در این کلاس ها را داشتم و می توان گفت شاید حدوداً  15 سال بعد از سن بلوغ و به نظر خودم تکامل دینی و با توجه به شرایط کسانی که در کنارشان زندگی می کردم -اعم از خانواده، دوستان دبیرستانی و دانشگاهی در مقطع لیسانس و فوق لیسانس، هم تیمی های فوتبال و همکاران مدارسی که زمانی در آن تدریس می کردم و بقیه ی افرادی که به نوعی با آنها زندگی اجتماعی داشتم- هیچ وقت از سمت آن ها بحث دینی و یا مهمتر از آن طرح شبهه ی اعتقادی اتفاق نیفتاده بود که من در خود احساس نیاز به دانستن این مطالب داشته باشم! برای همین به هیچ وجه به اهمیت این نوع مباحث پی نبرده بودم!! ... هر چند که در سن دبیرستان هم مطالعات مذهبی خوبی -البته در حد خودم داشتم- و کتاب مذهبی می خواندم.
... اما بعد از شرکت در دوره ی امامت و دوره های بعدی که گذاشتید، متوجه شدم که در این چند سال هم نکات انحرافی و شبهات دینی و اعتقادی در جمع های اطرافم مطرح می شده ولی من دقت نظر لازم را برای فهمیدن و جواب دادن نداشته ام!
برای مثال حدود سال 92 یا 93 بود که با دوستان دبیرستانی ام در منزل یکی از بچه ها جمع شده بودیم؛ فکر می کنم 30 نفری بودیم. نشسته بودیم و از هر جایی صحبتی می شد که ناگهان و یادم نیست چطور بحث به کتاب بحارالانوار کشیده شد و دیدم چندیدن نفر به صورت ظالمانه و البته بسیار جاهلانه در مورد این کتاب گران قدر و مطالب آن سخن می گویند و به مرحوم علامه ی مجلسی توهین می کنند که من به صورت کامل جوابشان را دادم!
بعد بحث به سمت موضوع شهادت حضرت زهرا سلام علیها رفت که یادم هست به صورت تک نفره داشتم با دوستان صمیمی و چند ساله ام صحبت می کردم و جواب می دادم!
در آن زمان فهمیدم که چقدر افراد تغییر می کنند! دوستانی که با آنها هیأت می رفتیم، بعد از چند سال کاملا عوض شده بودند و زیر همه اعتقاداتشان زده بودند. برایم خیلی عجیب و جالب بود که من در آن شب به تنهایی داشتم از اعتقاداتم دفاع می کردم و دوستانم یا ساکت بودند و یا ...! به گمانم این از ثمرات غیرت دینی و آگاهی های مفیدی بود که در جلسات امامت بدست آورده بودم؛ الحمد لله.

نکته ی دومی که خیلی علاقه دارم که خدمت شما عرض کنم مسئله ی به نظر ساده ای است که همیشه شما مطرح می کردید و بر آن معتقد هستیم که برای ما شیعیان، از زمان ابلاغ آخرین رسالت الهی توسط خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله فقط 14 نفر معصوم هستند و بس! این جمله ی اعتقادی به ظاهر ساده که در مورد آن مطالب بسیار خوبی شنیدیم و یاد گرفتیم زندگیمان را متحول کرد و دید و فهم عمیق تری به من داده است.

نکته ی سوم اعتقاد به مسئله ی برائت و لعن و دشمنی با دشمنان آل الله و فهمیدن اهمیت آن بود که بسیار تاثیر شگرفی در زندگی دینی و اعتقادی من داشت و بازگوکردن آن برای دوستان دور و نزدیکم و بازخوردهای بسیار خوبی به همراه می آورد که باعث خرسندی و آرامشم بود.

و نکته ی آخر که شاید مهمترین نکته ی این جلسات بود فهمیدن مظلومیت امیرالمومنین علی علیه السلام در دوران زندگی شان و تنهایی مولای این زمان ما حضرت حجت بن الحسن المهدی روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه فدا است.

مباحث امامتی در اثبات امامت امیرالمومنین علی علیه السلام و همینطور اشارات مهدوی کلاس،
نقش بسیار بسزایی در زندگی ام داشته و امیدوارم ما هم بتوانیم به درد بخور حضرت حجت علیه السلام باشیم؛ که این دعایی همیشگی من هست که ان شالله بتوانم روزی به درد و به کار مولای غریبمان حضرت مولانا امام مهدی علیه السلام بیایم. ان شاءلله

سجـاد دانش فــرد / فروردین 1399

 
تعدادی از ثبت نام کنندگان که اغلب نیز در جلسه همراهی کردند.
خانم ها: مریم السادات دوست خواه، مهدیه امین الرعایا، فرشته دانش فرد، نفیسه دانش فرد، سارا عابدی، عطیه رضاییان، مونا غفوری، فاطمه جعفریان، مونا جعفریان، شمیم همدانیان، مرضیه ضرغامیان، زهرا سادات حسینی تهرانی، سعیده سادات حسینی تهرانی، مریم  سمتــی، سپیده یخچالیهـا و سعیده یزدانی.
آقایان: محمود هراتـی، سید علی لواسانی، سید حمیدرضا دوست خواه، وحید تقوایی، علی محمد شریعتمدار احمدی، سجاد دانش فرد، سید محمدحسین سعادت بهشتی، سیدمحمد تهرانـی، سید حمیدرضا شمس خو و حسین جعفری