مباحثی در معارف توحیدی
جلسه ی یکم - تاریخ: 1399/7/19

دانلود فایل صوتی
قسمت اول
   49 دقیقه مباحث مطرح شده: بیان نکته ی اول:کلمه ی جامع حضرت خاتم الانبیا دعوت به خدای فطری است. این دعوت نویی نیست بلکه همان دعوت حنیفیه حضرت ابراهیم علیه السلام است.
نکته ی دوم: 1-پیغمبر خاتم خدای متعال را به علم و اکتساب و تحصیل شناسا و معروف نمی داند. امام باقر علیه السلام درباره ی افرادی که خدا را بر اساس علم و دانش خود توصیف می کنند به مورچه ای تشبیه می کند که می خواهد بر اساس عقل خود خدا را توصیف کند.
در نظام عالم خدای متعال برای تذکر بندگانش به توحید فطری دو کار انجام می دهد.الف) از طریق پیامبران و رسل به بندگانش متذکر می شود. ب) بلایا و گرفتاری ها
             
دانلود فایل صوتی
قسمت دوم
  51 دقیقه مباحث مطرح شده: نکته ی سوم: خدای متعال در کتاب و سنت سبوح و قدوس نامیده شده است. این نام ها مترادف نیستند.
نکته ی چهارم: بیان اینکه در معرفت خدا، مسیر از سمت خلق کاملا بسته است.
نکته ی پنجم:مکتب خاتم الانبیا و حضرات معصومین علیهم السلام معرفت خدا را به علامات و آیاتش به انسان های غفلت زده متذکر می شوند. انبیا و اولیای الهی بوسیله ی آیات آفاقی و انفسی عقول بشر را اثاره می کنند.

 


 


جلسه ی دوم - تاریخ: 1399/7/26

دانلود فایل صوتی
قسمت اول
   28 دقیقه مباحث مطرح شده:
نکته ی ششم: پیامبر در هیچ کجا مسلمان ها را برای تحصیل خدا شناسی به کلاس دعوت نکرده اند.
نکته ی هفتم: معنای الله از دیدگاه اندیشه ی بشری بیان شد. همچنین تعریف معنای استعمال و تعریف دو نوع استعمال مجازی و استعمال حقیقی در ذیل نکته ی هفتم مطرح شد.
7
             
دانلود فایل صوتی
قسمت دوم
   40 دقیقه مباحث مطرح شده:
 تکمله ای بر نکته ی هفتم و بیان نکته ی هشتم: رد قول بشر در مورد معنای الله. اگر الله اسم علم باشد لازمه اش تصور شدن صورت عقلی است درحالی که خدا تصور شدنی نیست. هیچ کدام از مُدرکات بشری مثل عقل، حس، وهم و تخیل نمی تواند خدا را درک کنند.
نکته ی نهم: الله علم نیست. یک لفظ بسیط نیست. الله از دو کلمه است یکی «الف و ل» و دیگری «لاه».
نکته ی پایانی این جلسه تعریف کلمه خدا در فارسی بود.

 


 


جلسه سوم - تاریخ: 1399/8/3

دانلود فایل صوتی
قسمت اول
   58 دقیقه مباحث مطرح شده: نکته ی دهم: معنای حقیقی الله؛ «ال» حرف تعریف است و معرف یک حقیقت شناخته شده ای است، «لاه» هم در معنای حقبقی خودش استعمال می شود یعنی آن پوشیده ای که حیرت آور و وله انگیز است.
نکته ی یازدهم: الله از دو لفظ است برای دو معنای کلی، «ال» برای تعریف و شناسایی و «لاه» برای چیزی که حیرت انگیز است، برای چیزی که مستور است به کار می بریم در واقع لفظی جمعی جملی است.
نکته ی دوازده: توجه به معنای الله اکبر است. الله اکبر تاکید همان الله است. در واقع معنایش این است که خدا بزرگتر از وصفِ من است؛ برتر و عظیم تر از آن است که توصیف شود. پس اکبر بسطی بود بر کلمه جلاله ی الله 
نکته ی سیزدهم: او خودش را توصیف کرده اما در عین این که خودش را توصیف کرده خودش موصوف نیست، متعیین به صفت هایی که برای خودش بیان کرده است نیست.
نکته ی چهاردهم: بیان تفاوت دیدگاه فلاسفه از جمله ی تفصیلی خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله پیرامون «لااله الاالله»
             
دانلود فایل صوتی
قسمت دوم
   26 دقیقه مباحث مطرح شده: ادامه بیان نکته ی چهاردهم.
نکته ی پانزدهم: روایات اهل بیت علیهم السلام قائل به غیریتند بین خدا و خلق هستند، اما غیریتی که  موجب تعیین او نمی شود. این غیریت، غیریت طولیه است.
نکته ی شانزدهم: دعوت پیامبران علیهم السلام به تنبه است نه اثبات خدای معروفی که به ذاته و به آیاته، خودش را معرفی کرده است. توحید حقیقی این است.

 


 


جلسه ی چهارم - تاریخ: 1399/8/10

   68 دقیقه مباحث مطرح شده:
نکته ی پانزدهم و شانزدهم مرور شد.
نکته ی هفدهم: بسیاری از حکما و برخی از عرفا برای خدا دو مقام قائلند؛ یک مقام خفا و غیب، دوم مقام ظهور و جلاء حق.
             
دانلود فایل صوتی
قسمت دوم
   25 دقیقه مباحث مطرح شده:
 نکته ی هجدهم: مروری بر تحلیل مرحوم طباطبایی بر نسبت میان فلسفه، عرفان و دین! که به توضیح ایشان همواره بین این سه گروه کشمکش بوده و تلاش برای پیوند دادن میان ظواهر و بیانات دینی با گفته های عرفان و فلسفه همچنان باقی است و به نتیجه نرسیده است.

 


 


جلسه ی پنجم - تاریخ: 1399/8/17

دانلود فایل صوتی
قسمت اول
   62 دقیقه مباحث مطرح شده:  مروری بر 6 نکته ی آغازین بیان شده از 17 نکته ی بیان شده تا این جا جهت رفع ابهامات و پاسخ به سوالات
نکته ی اول: کلمه جامع پیامبرصلی الله علیه وآله همان دعوت امت به خدای معروف بالفطره است. پس مخاطبین پیامبر نیازی ندارند که بروند و خدا را جستجو کنند.
نکته ی دوم: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله خدای متعال رابه علم وتفکر وتعقل و تحصیل شناسا نمی داند یعنی خدایی که بخواهد به این روش ها و ابزار شناخته شود، خدای ساختگی و درحد ادراکات بشری است.
نکته ی سوم: خدا سبوح وقدوس است. سبوح یعنی منزه داشتن خدا از هرآن چیزی که در تخیل و توهم وتعقل ماست وقدوس یعنی خداوند را ازهرچه که ما منزهش می دانیم تنزیه می دهیم.
نکته ی چهارم: سوال ؟ایا ما راهی به سوی شناسایی خدا نداریم؟ نه، معرفت بر می گردد به خود خدا که شناخت خود را در قرار داده ودرعالم ذرازما پیمان گرفته و بعد از این شناسایی فطری دو مذکر را هم برای بشر قرارداده یکی انبیا واولیا و دوم ،بلایا و گرفتاری ها.
نکته ی پنجم:  پیامبرصلی الله علیه و آله وکتاب خدا انسان را دعوت به آن خدایی می کنند که معرفت توحیدی را آشکارتر کند. ولی انسان به وسیله ی حجاب ها فاصله بین باورها و اعتقادات ایجاد می کند. 
نکته ی ششم: پیامبر اکرم در هیچ کجا مسلمانان را دعوت به تحصیل برای خدا شناسی نکرده اند، چون خدا خودش معروف فطرت بشر است.
             
دانلود فایل صوتی
قسمت دوم
   39 دقیقه مباحث مطرح شده:  مرور بر نکته ی 7 و 8 از نکته های گفته شده در جلسات قبل
نکته ی هفتم:
معنای الله، از دیدگاه بشر.اکثر متکلمین و فلاسفه، کلمه ی «الله» را اسم علم فرض می کنند ومی گویند، الله علم است برای ذاتی که مستجمع جمیع صفات کمالیه است یعنی ما را متوجه می کند به ذاتی که همه ی کمالات در او جمع است.
این تعریف بشری اشتباه است. الله ،علم نیست؛ وقتی ماچیزی را در نظر می گیریم و می خواهیم بکار ببریم به اون لفظ، مستعمل فیه می گویند. یعنی لفظی رو بران معنای حقیقی، ابزار قرار می دهیم وان معنا رو بیرون می اندازیم. مثال سیب، که من بر روی این وجود خارجی (سیب) یک لفظی رو می گذارم وان را سیب می نامیم  .پس من معنای حقیقی رو تصور کردم و به ابزاریت لفظ بیان کردم یعنی این حقیقت ذهنی وعقلی صورت بیرونی پیدا کرد، پس ...
نکته ی هشتم: رد قول بشر در معنای الله.  پس همانطور که درنکته ی هفتم اشاره کردیم نتیجه می گیریم که ...

 


 


جلسه ی ششم - تاریخ: 1399/8/24

دانلود فایل صوتی
قسمت اول
   55 دقیقه مباحث مطرح شده: مرور نکته ی نهم بحث در  معنی کلمه ی الله
خدای متعال یا نعوذبالله تحت سیطره خیال و وهم و عقل من است یا نیست
که اگر نیست پس من نمی توانم او را توصیف کنم. قال عليٌّ عليه السلام : اللّه ُمَعْناهُ المَعْبُودُ الّذِي يَأْلَهُ فِيْهِ الْخَلْقُ وَيُؤْلَهُ إلَيْهِ، وَاللّه ُ هُوَ المَسْتُورُ عَنْ دَرْكِ الأبْصَارِ، المَحْجُوبُ عَنِ الأوْهَامِ وَالخَطَرَاتِ. امام امیرالمؤمنین على عليه السلام می فرمایند: اللّه به معناى معبودى است كه آفريدگان درباره ی او حيرانند و [نيز] كسى كه بدو پناه برده مى شود. اللّه، هموست كه از ديده ها پوشيده است و از وهم و خيال در پرده.
مرورِ نکته ی دهم: در لفظ الله الف و لام و همچنین لفظ لاه در معنای حقیقی خود به کار برده شده اند و مجاز نیستند؛ الله یعنی آن پوشیده ای که حیرت آور است
مرور نکته ی یازدهم: القای معنی وقتی است که معنی تصور شود. در تعریف بشری از نظام توحیدی تلاشی مبتنی بر توصیف الله و توصیف خداوند متعال است.
روایت مهم: کُلَّمَا مَیَّزْتُمُوهُ بِأَوْهَامِکُمْ فِی أَدَقِّ الْمَعَانِی فَهُوَ مَخْلُوقٌ مَصْنُوعٌ مِثْلُکُمْ مَرْدُودٌ إِلَیْکُمْ. هر معنایی را که ذهن شما با دقت و لطافت فراوان تصور کند (که هیچ شائبه نقص و اشتباه هم نداشته، تنها مفهومی باشد که بر خدا صدق کند) نهایتا این مفهوم مخلوق و مصنوعی مانند شما (و ساخته ذهن شما) می باشد.
مرور نکته ی دوازدهم: از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله  نقل كرده اند كه فرمودند: إِنّیِ لاَ اُحْصیِ ثَناءً عَلَیْكَ أَنتَ كَمَا أَثْنَیْتَ عَلیَ نَفْسِك. من ثنا و ستايش تو را احصا نمى كنم! تو هستى همانطور كه ثنا و ستايش بر خودت را احصا مىكنى!» پیامبر در این عبارت عظمت ذات لا يتناهى وى را إلى الأبد اعلام كردند و حقارت خلائق را در برابر ساحتش مشخّص ساختند.
نکته ای در باب حدیث شریف من عرف نفسه فقد عرف ربه.
انسان هنگامی خاطی و سرکش می شود که برای خود مالکیتی قائل است و گمان می کند کسی هست! اگر به او بفهمانند که تو چیزی نداری و نه چیزی هستی و هر چه که هست خدای متعال به تو داده است آنگاه است که به توفیق الهی فقر خود را درک می کند و در مقابل خداوند تمکین کرده و سر فرود می آورد.
ما آمده ایم تا عبد صالح خداوند شویم همان گونه که خداوند برترین مخلوق خودش را مقام عبد بودن داده است و اشهد و ان محمد عبده و رسوله.
             
دانلود فایل صوتی
قسمت دوم
   49 دقیقه مباحث مطرح شده: تذکری مهم در ذیل آیه ی ۶۵ سوره مبارکه بقره و آیه ی ۱۶۶ سوره مبارکه اعراف و آیه ی ۶۰ سوره مبارکه مائده.
خدا خودش، خودش را به فقرِ من برمن ،معرفی می کند چگونه؟
وقتی من به خودم نگاه می کنم و می بینم که هیچ چیز از خودم ندارم و به فقر مطلق می رسم کمترین اثرش خاضع شدنم در مقابل خداست.
مرور نکته ی سیزدهم: خداوند متعین به صفتش نیست، چون صفتش غیر اوست
سبحانک الهم جل ثنائک لا أُحصي ثناءً علَيكَ أنتَ كما أثنَيتَ علَى نفسِك.
مرور نکته ی چهاردهم: در شریعت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم کلمه ی لا اله الا الله کلمه ای توحیدیست؛ به این معنا که حقیقتی است که ما در آن حیرانیم وهیچ گونه تعین ندارد که اگر تعینی وجود داشته باشد حیرتی هم وجود ندارد
بیان روایتی در بحث غیریت از حضرت امام رضا علیه السلام.

 


 


جلسه ی نهم - تاریخ: 1399/9/15

دانلود فایل صوتی
قسمت اول
   54 دقیقه مباحث مطرح شده:
نکته ی 19؛ اشکالات بر توحید فلسفی
در این قسمت می خواهیم بیابیم اعتقاد حق و پیروی حق کدام است؟
چون همگان مدعی حق بودند و هستند و همگان در جامعه مسلمانی استناد به قران می کنند؛ می خواهیم ببینیم در برخی موارد ایا تفاوتی بین انگاره های بشری و پیام های وحیانی وجود دارد؟
حضرت امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام  می فرمایند:
ان الحق و الباطل لا یعرفان باقدار الرجال .اِعرف الحق تعرف اهله و اِعرف الباطل تعرف اهله. به درستی که حق و باطل از روی افراد شناخته نمی شوند.ببین حق چیست پس بشناس اهلش را و ببین باطل جیست پس بشناس اهلش را.
اشکال اول بر اندیشه های توحید بشری که عمدتا کسانی که این صحبت را کرده اند در جامعه بعنوان عارف یا فیلسوف شناخته می شوند این است که می گویند خدا ...
حضرت 
امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: هر کس محدودش کند معدودش کرده. اگر بر خدا حد زدید و این حد به تعبیر حضرت علی علیه السلام قابل شمارش گردید خدا با این تعاریف جور در نمی اید.
نکته ی 20؛ اشکالی دیگر بر تعاریف توحیدی اندیشه ورزان بشری
در این جا ما می گوییم شما دو مقام برای خدا تعریف کرده اید. حال می خواهیم بدانیم شما مرتبه ی ذات را از کجا به دوقسمت تقسیم کردید؟ عقل بشر چگونه می تواتد خالق خودش را تقسیم کند؟ ما نه روایتی در این مورد داریم و نه ایه ای از قران که این تقسیم بندی را درست بداند. این ایراد دارد چون شما  می گویید در جایی و نقطه ای ذات خدا مقام قبلی اش نیست و مقام بعدی اش شروع می شود و این یعنی تعّین!
             
دانلود فایل صوتی
قسمت دوم
   40 دقیقه مباحث مطرح شده: با اشکار تر کردن انگاره های بشری خضوع در برابرمنابع وحیانی بیشتر شده و می فهمیم تفاوت توحید وحیانی و توحید بشری را.
نهج البلاغه: بعد از این که راه حق و راه باطل را دانستید  کجا می روید؟ کدام مسیر راه حق است؟ چه می شود که شما را از مسیر حق بر می گردانند؟ در زمانی که راه حق و باطل بر شما اشکار شده و حال انکه پرچم های حق اشکار شده و نشانه های اشکار هویداست و ساختمان های بلند هدایت نصب شده؛ چگونه است که شما احساس حیرت و سرگردانی می کنید وحال انکه عترت پیغمبر شما در میان شماست و ان ها پیشوایانی هستند که مردم را به سوی حق می برند گویی مهار شتری را گرفته و در مسیر حق راه می برند. ان ها پیشوایانی هستند که نشانه های دین همراهشان است و گفتارشان صادقانه است. اگر شما پیرو اهل بیت باشید انها را خواهید دید که در نیکوترین منزل های قران شما را خواهند قرار داد. شما اگر بفهمید اهل بیت چه جایگاهی دارند مانند شترهای تشنه به سمت ان ها می روید.
تفاوت توحید بشری و وحیانی مشهود است. در بحث توحید بیان کردیم که شهود حق متعال شهود عقلی و خیالی و حسی نیست و شهود ولهی است به اعطای معرفت خدا که این معرفت در عوالم ذر داده شده است.
اعتراض ما  این است که اگر خدای متعال وله انگیز است اینکه ما برای خدا دو مقام ظهور و خفا تحلیل کنیم با هم در تعارض است. شهود حق متعال اندکاکی است یعنی خارج از حیرت نیست و برما معلوم نیست هیچ چیزش. ما در مقابل خدای متعال کوه انانیتی داریم که در مقابل وله خداوند خرد می شود.
خدایی که تعقل به او غلبه یابد یعنی خطورات ذهنی من محاط به خدا شود ، این خدا نیست.

 


 


جلسه ی دهم - تاریخ: 1399/9/22

دانلود فایل صوتی
قسمت اول
   54 دقیقه مباحث مطرح شده: ادامه ی اشکالات وارده بر مباحث و تعاریف بشری در موضوع توحید:
نکته ی ٢٠(اشکال دوم):

با استناد به تعریفی که از لفظ «الله»  بیان شد که از «وله» می آید، در واقع ما خدایی را می شناسیم که شهود ما به او، نوعی شهود حیرت انگیز و وله انگیز است؛ اما خدایی که تقسیم بندی و تعیّن بخشی و تعریف مراتب وجودی،  او را در برمی گیرد، تا جایی که حتی مخلوقات او می توانند تمام نظام وجودی او را تجزیه و تحلیل کنند، دیگر خدای وله انگیز نیست. و معرفت چنین خدایی در انسان خوف ایجاد نمی کند.
نکته ٢١(اشکال سوم):
شما مقامی را تعریف می کنید بنام مقام غیب مصون و مقام لااسمی و لارسمی، ولی خودتان برای این مقام اسامی همچون مقام غیب مکنون، مقام کنز مخفی، مقام ذات و ... تعریف می کنید! این دو چطور قابل جمع است!؟
             
دانلود فایل صوتی
قسمت دوم
   48 دقیقه مباحث مطرح شده: قرائت ١٠ روایت از کتاب شریف کافی جلد ١، کتاب التوحید، باب النهی عن الکلام فی الکیفیة
نکته ی روایت اول: نهی از سخن گفتن در مورد خدای متعال و ذات مقدس ربوبی
نکته ی روایت دوم: از هر چه سخن گفتی اگر ناشایست و حرام نبود، بگو؛ وقتی کلام به خدای متعال می رسد سکوت کنید.
نکته ی روایت سوم: وقتی می بینید کسی در مورد ذات خدای متعال صحبت می کند، هوش دارید و بگویید: «لا اله الا الله الواحد الذی لیس کمثله شیء» چون این کلام خدا را از مقام تعطیل و تشبیه خارج می سازد.
نکته ی روایت چهارم: از بحث و گفتگوهای شک برانگیز در مباحث اعتقادی پرهیز کنید چرا که سخن نامربوط در مورد خدای متعال، انسان را دچار حیرت و گم گشتگی می کند.
نکته ی روایت پنجم: هرکس در چگونگی خدا بیندیشد، هلاک می گردد.
نکته ی روایت ششم: سخن نامربوط گفتن در مورد خدای متعال باعث حیرت و گم گشتگی می گردد.
نکته ی روایت هفتم: اگر می خواهید در مورد خدا فکر کنید در مورد عظمت خدا فکر کنید نه در مورد ذات ربوبی.
نکته ی روایت هشتم: اگر کسی معرفت خدا را پیدا کند از زبان حجج الهی، کوه انانیتیش خورد می شود و این معرفت خوف از خدا می آورد.
نکته ی روایت نهم: اگر کسی در مورد ذات خدای متعال سخن بگوید خدا را محدود کرده است.
نکته ی روایت دهم : خدای متعال عظمتی دارد خارج از درک انسان و جایی نیست که بشر بتواند صحبت کند.

 


 


جلسه ی دوازدهم - تاریخ: 1399/10/6

دانلود فایل صوتی
قسمت اول
   52 دقیقه مباحث مطرح شده: نکته ی 27: موارد لغزش متفکران بشری درباره خدای متعال مربوط به اسما و صفات خداست. فلاسفه غیر از بحث ذات درباره اسما وصفات هم، بحث کردند. پایه و مبنای صحبتشان سخن علمای نحو است درحالی که اسما و صفات در لغت اسماعیلی عربی الهی قرانی غیر از معنایی است که ایشان در نظر گرفته اند.ادبای علم نحو اسم را کلمه ای دانسته که دلالت می کند بر معنایی در نقش خودش بدون اینکه زمان داشته باشد.
نکته ی 28: اسم دو نوع است؛ اسم ذات و اسم معنا
اسم ذات وجود خارجی دارد مثل زید
اسم معنا وجود خارجی ندارد و ما در ذهن متوجه ان می شویم. مثل ضرب.
در دوره ی هارون فلسفه یونانی به زبان عربی ترجمه شد و این جنایتی بود علیه دین و بدعتی که خلفای آن زمان اغاز کردند، به جهت دشمنی که نسبت به ائمه علیه السلام داشتند. برای این که مردم را از ایشان و شرع برگردانند برای برقرار ماندن حکومت شان با دادن پول باعث شدند که فلسفه یونانی در زمان عباسی وارد نظام شود و باعث فساد ان شود و این باعث اختلاف بین عالمان شد.
             
دانلود فایل صوتی
قسمت دوم
   19 دقیقه مباحث مطرح شده: نکته ی 29: عرب دو نوع است، عرب عدنان (لغت اسماعیلی) عرب قحطان (لغت یمنی). عرب عدنان که همان عرب اسماعیلی است و عرب قحطان که منسوب است به یعرب بن قحطان (ابوالعرب).
تا قبل از حضرت اسماعیل علیه السلام لغت عربی لغت گنگی بود، در زمان حضرت اسماعیل علیه السلام خدا لغت الهی عربی خودش را به حضرت اسماعیل علیه السلام نازل می کند و این می شود لغت فصحای عرب.
لغت قران همان لغت عربی الهی اسماعیلی است. پس خدا به حضرت اسماعیل علیه السلام لغت اسماعیلی را الهام کرده است.
ادبیات عربی اسماعیلی نزدیک ادبیات علمای کوفه است که اسم را از ریشه ی «وسم» گرفته اند.در لغت اسماعیلی اسم و صفت نزدیک هم و به یک معنا هستند مثل قطع و یقین، ولی در عربی عباسی به یک معنا نیستند.صفت به وصف معنا شده و نه نشانه و علامت مثل خالقیت.

 


 


جلسه ی سیزدهم - تاریخ: 1399/10/13

دانلود فایل صوتی
قسمت اول
   50 دقیقه مباحث مطرح شده: مروری بر مباحث جلسه ی قبل:
مرور نکته ی 27:اختلاف نظر بین علمای بصره که ریشه اسم را مشتق از (سَ مَ وَ) به معنای بلندی می دانند با علمای کوفی که ریشه اسم را از (وَ سَ مَ) به معنای علامت می دانند.
_نظر علمای کوفی به عرب عدنان نزدیکتر هست؛ زیرا امیرالمومنین علیه السلام مدتی در کوفه بودند و تعلیمات حضرت بر اساس لغت الهی قرآنی بود.
مرور نکته ی 28: علمای بصره از طرف عباسیان حمایت می شدند و غلبه با عرب قحطانی شد. تا پیش از جناب اسماعیل لغت عربی گنگ بوده و خداوند لغت الهی عربی فصیح اصیل قرآنی را به آن جناب الهام کردند. اسماعیل اول من فتق رسانه بالعربیه المبینته التی نزل به القران. بحار جلد 35 ص 141.
منكر الهام نيستيم و براى مومنين هم رخ مي دهد
مرور نكته ی 29: لغت عربى بر 2 نوع است عرب عدنانى كه منسوب به جناب اسماعيل وعربى قحطانى منسوب به يعربن قحطانى.
عباسيون بر خلاف امويان كه تنها أهل بيت را مي كشتند مي خواستند روح علمى أهل بيت علهم السلام را نیز نابود كنند، به اين منظور 500 دينار به هر نفر كه كتاب فلسفه ای از يونان را ترجمه مي كرد پرداخت مي كردند و فلسفه يونانى از زمان هارون الرشيد تا زمان مٱمون وارد كتاب هاى مسلمانان شد.
نكته ی 30: از اختلاف نظر بين ادبيات عربى الهى اسماعيلى يا ادبيات عباسيون بحث اسم و صفت هست. در توحيد الهى اسم وصفت به معناى نشانه و علامت براى يك حقيقت است و در توحيد بشرى اسم و صفت عين ذات.
             
دانلود فایل صوتی
قسمت دوم
   70 دقیقه مباحث مطرح شده: سوالاتی از جلسات قبل:
۱.ادبیات قرآن از کدام لغت عربی؟ قرآن بر اساس لغت عربی اسماعیلی نازل شده  روایات در توضیح آیات قرآن بر اساس منبع وحیانی.
۲.ادبیات پیامبر (ص)چه بوده ؟  بر اساس ادبیات عربی وحیانی بوده است.
نکته ی ۳۱: در مقام فلسفی، حقیقت ذات حق تعالی در مقام خفاء است مه در آن مقام خدای متعال نه اسم دارد نه صفت؛ اما در مقام تجلی اسم و صفت پیدا می کند. در نظر عرفان برای هر کمالی از کمالات خداوند در مقام تجلی مفهوم و وصفی اشتقاق می شود که صفتی از صفات خداوند است.
عرفان بشری برای خداوند دو مقام و دو تعیین قائل مي شود که باطل هست.
به استناد از قول صدرالدین شیرازی در اسفار جلد ۲ ص ۳۲۷، هيچ چیزی نیست که خارج از واجب الوجود باشد و همه ی اشیاء خود واجب الوجود هستند.
فلسفه می گوید هو عینُ الشئ، ولی ادبیات وحیانی می گوید مع کل شئ.
عارف در سلوک اجتماعی می شود صوفی و صوفی در مبانی فکری می شود عارف.

 


 


جلسه ی چهاردهم - تاریخ: 1399/10/20

دانلود فایل صوتی
قسمت اول
   39 دقیقه مباحث مطرح شده:  
             
دانلود فایل صوتی
قسمت دوم
   74 دقیقه مباحث مطرح شده:
مرور نکته ی 31 و بخشی از نکته ی 32
توضیح راجع به یکی بودن عرفان و تصوف
 


دانلود فایل صوتی
قسمت سوم
   60 دقیقه مباحث مطرح شده:  
             

    مربوط به بخش دوم از جلسه ی 14


 


جلسه ی پانزدهم - تاریخ: 1399/10/27

دانلود فایل صوتی
قسمت اول
   70 دقیقه مباحث مطرح شده: مرور نکته ی 32 و رفع برخی اشکالات، که موضوع آن بیان دیدگاه توحیدی فلاسفه در خصوص مرتبه بندی ذات خدای متعال و مقایسه آن با معارف اهل بیت علیهم السلام بود.
نکته ی 33: مراجعه به کتاب التوحید اصول کافی باب نهی عن الصفة بغیر ما وصفه.
شخصی به امام صادق علیه السلام نوشت، جمعی از مردم عراق خدا را با رسم و شکل وصورت ذهنی توصیف می کنند. عقیده درست چیست؟ حضرت بعد از این که برای ایشان دعا می کنند، می فرماید خدای متعال منزه است از توصیف توصیف کنندگان، توحید درست همان است که در قرآن آمده است، توحید درست نفی تشبیه و تعطیل است ونباید از حد قرآن تجاوز کنید تا گمراه نشوید.
             
دانلود فایل صوتی
قسمت دوم
   43 دقیقه مباحث مطرح شده: روایت دوم: حضرت علی بن حسین علیهما السلام فرمودند خدای متعال به محدودیت توصیف نمی شود؛ اگر کسی خدا را به وصفی که بندگان خدا را وصف می کنیم وصف کند، می شود وصف خدا به محدودیت. مثلا وقتی گفته می شود خبیری خدا و خبیری فلان فرد باید دانست که از یک جنس نیستند خدا منزه است از کوچکترین شباهت به خلقش.
روایت سوم: دو نفر از امام رضا علیه السلام درباره این حدیث سوال کرد که پیامبر پروردگار خود را به صورت جوان سی ساله دیده اند که بخشی تو پر و بخش دیگر بدنش تو خالی است! امام به روی خاک افتاده و سجده کردند و فرمودند که این جماعت چگونه توانستند خدا را مانند خلقش توصیف کنند؟ خدا شبیه به خلق نیست و هر چیزی که در وهم و خیال در آید آن خدا نیست؛ خدا چیزی غیر از آن است.
نکته قابل توجه فرمایش امام در این روایت این بود که وصف کنند گان خدا به خلقش را جزء قوم ظالمبن به حساب می آورند. و همچنین فرمودند سیره ی اهل بیت سیره وسط است یعنی خروج عن الحدّین.

 


 


جلسه ی شانزدهم - تاریخ: 1399/11/4

دانلود فایل صوتی
قسمت اول
   44 دقیقه مباحث مطرح شده:
مدل بررسي روايات در اين كلاس به دليل تشخيص تفاوت بين سخنان صحيح از باطل (كه ممكن است در بين صحبت سخنراناني كه ما عادت به شنيدن صحبت هايشان داريم هم وجود داشته باشد) و به منظور تحليل و بررسي و تشخيص اشتباهات،  هم بررسي روايات و هم بررسي صحبت هاي اين افراد و سنجش صحت و سقم آنها را با روايات است.
مرور نكات مهم ذيل رواياتي از كتاب التوحيد اصول كافي اثر شيخ كليني:
١-توصيف كنندگاني كه خدا را به مخلوقش تشبيه مي كنند بر او تهمت مي زنند. هم نفي و هم  تشبيه خداي متعال دوسوي خطا در مباحث توحيدي است.
٢-امام صادق عليه السلام فرمودند خدا به محدوديت توصيف نمي گردد.
چگونه مخلوق محدود بخواهد خداي نامحدود را توصيف كند چون لازمه توصيف احاطه داشتن است؟
اميرالمومنين عليه السلام فرمودند هركس براي خدا حدي قرار دهد او را به شمارش درآورده است.
٣-امام رضا در مواجهه با افرادي كه خدا را توصيف مي كردند، به سجده افتادند و فرمودند خدايا تو منزهي از آن چه مخلوق درباره تو بگويد.
نتيجه اينكه اگر كسي خداشناس باشد خدا را به چيزي وصف مي كند كه خدا خودش را به آن وصف كرده و تعدي نمي كند.
حضرت در هر فراز جمله شان را با سبحان الله شروع مي كنند گويي پناه مي برند به خدا كه من اعتقادم اينگونه نيست و مي فرمايند هر كس اينگونه رفتار كند از قوم ظالمين است.
             
دانلود فایل صوتی
قسمت دوم
   49 دقیقه مباحث مطرح شده: در ابتدا، فايلی صوتي از يك مبلغ ديني با لباس روحانيت پخش شد كه در آن عنوان مي كرد خدا هم نماز مي خواند و حج مي رود و هرچه ما گفته خودش هم انجام مي دهد اين تعبير بسيار نزديك به یک تعبير مشهور فلسفي است؛ و خيلي نزديك به این مطلب كه در جهان دويي وجود ندارد!
در ادامه دو نكته از حديثي از امام صادق عليه السلام (لو اجتمع اهل السماء و الارض...) بيان شد:
١-اهل زمين و آسمان نمي توانند يك توصيف از صفات خدا را بيان كنند.
٢- توجه به اهل آسمان كه خودشان چه عظمتي دارند و چه ها ديده اند و چه كارهايي به آن ها سپرده شده
اينها در مكتب اهل بيت است ولی در نظامات بشري خدا را وصف مي كنند و برايش رتبه و مقام هم در نظر مي گيرند.

 


 


جلسه ی هفدهم - تاریخ: 1399/11/11

دانلود فایل صوتی
قسمت اول
   50 دقیقه مباحث مطرح شده:
شکرگزاری از درگاه خداوند و سپاس بی حد از حق متعال و قدردانی از وجود مقدس حجت زمان علیه السلام که واسطه همه ی فیوضات و معارف هستند و دعاگو بودن بر حضرتش به عنوان نکته ای اساسی مطرح شد.
در برخورد با حجت زمان مردم سه دسته هستند:
دسته ی اول افرادی هستند که سر سفره حضرت هستند ولی توجهی به صاحب سفره ندارند. دسته ی دوم کسانی هستند که صاحب سفره را می شناسند اما حضور او را انکار می کنند یا منکر نقش ایشان می شوند. دسته ی سوم که شاید بیشتر ما باشیم کسانی هستند که توجه به صاحب سفره دارند ولی گاهی هم از یادشان می رود و نیاز به تذکر به حضور ایشان دارند.
توجه داشته باشیم که ما فقط بر سر سفره ی مادی صاحب الزمان نیستیم بلکه سفره ی معنوی از سفره مادی مهم تر است.
روایاتی از اصول کافی، باب نهی از توصیف خداوند به غیر آنچه خودش، خودش را توصیف کرده است مورد بحث واقع شد.
این روایات خداوند را منزه از توصیف و تشبیه می دانستند. در ابتدای تعداد زیادی از روایات از کلمه سبحان الله به معنای "منزه از هر چه می توانم در مورد آن سخن بگویم" استفاده شده است.
توحه داشته باشیم اگر برای خداوند  جسم قائل شوند به حد در می آید و اگر  صورت قائل شوند به وصف در می آید در حالی که خداوند از هر گونه وصف و حد منزه است.
خداوند را باید آن گونه معرفی کرد که خودش در قرآن کریم خودش را وصف کرده یا به آن گونه که پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله و سلم برای معرفی خداوند فرموده است.
             
دانلود فایل صوتی
قسمت دوم
   47 دقیقه مباحث مطرح شده: مرور روایات باب النهی عن الصفه بغیر ما وصف به نفسه تعالی
سوالی که مورد توجه و توضیح قرار گرفت: اگر ما بر طبق روایات از حصول به مباحث توحیدی معزول شده ایم پس چه وظیفه ای در قبال کسب این معارف داریم؟
ما در نظام توحید و پذیرش حق متعال سه مرحله داریم
اول: تعریف و معرفت فطری و توحیدی است که خداوند متعال به همه خلایق عرضه کرده است.
دوم :تذکر در دنیا به جهت غفلت ها، که خداوند به دو روش ما را متذکر می کند اول بلایا و دوم پذیرش انبیا و اولیا الهی.
سوم: تسلیم که این مرحله به اختیار ماست و هر کسی تسلیم نشد و شکر نکرد در مقابل آن یعنی در کفر قرار می گیرد.
سخن در معزول دانستن ما ،مربوط به مرحله اول و دوم است که ما از نزد خود توانایی کسب و افزایش زمینه معرفت را نداریم. ما مامور به تسلیم هستیم
البته معرفت معرفت ثانویه ایی هم هست که عنایت ویژه ایی است که برای کسانی که تسلیم شده اند قرار داده شده است.
در قران کریم دو دسته ایات هستند که برخی معرفت و هدایت صنع خداوند است مطرح می شود و دسته دوم نقش انسان و اختیارش را می گوید.
سوال دیگر ان که ایا اینکه خداوند توفیق نداده است به این معنی است که خداوند باعث و خالق شر شده است؟
در توضیح این مسئله باید گفت ...

 


 


جلسه ی نوزدهم - تاریخ: 1399/11/25

دانلود فایل صوتی
قسمت اول
   61 دقیقه مباحث مطرح شده: بیان روایتی از امام باقر علیه السلام در مورد نشر علم.
اگر کسی می توانست مسیری را پیش گیرد که باعث شود مردمی که در دریای طوفان زده ی آخر زمان با نوری که او روشن کرده از غرق شدن نجات پیدا کنند ارجح از باقی شغل هاست.
معلمی شغل نیست شاهکار و تربیت است!
هر چه از امام زمانمان دور شویم گرفتاری هایمان بیشتر است.
از دعای افتتاح ماه مبارک غافل نباشیم .
شب اول ماه مبارک دعاهای بی نظیری را در استهلال ماه دارد که خوب است بخوانیم.
             
دانلود فایل صوتی
قسمت دوم
   27 دقیقه مباحث مطرح شده: نکته ی 35: فلاسفه صفات را عین ذات خدای متعال می دانند و می گویند مفاهیم اشتقاقی عین ذات است و در اینجا روزنه راه وحدت وجود و موجود عرفا پیدا می شود.
فلسفه و عرفان هر دو سواران یک وسیله اند اما این وسیله تا یک جایی هر دو را پیش می برد؛ از یک جایی به بعد عرفان، فلسفه را پیاده می کند و بقیه راه را می رود!
در فلسفه چون موصوف (چیزی که وصف می شود) و مسمّا (واژه ای که برای آن وصف به کار می رود) خود ذات است پس صفت هم خود ذات خدای متعال است.
استعمال الفاظ زمانی بر اساس قواعد بشری به یک حقیقتی اتلاق می شود که تصوری ار آن الفاظ در ذهن شکل بگیرد و یک معنای انتزاعی حاصل شود بعد آن را به یک حقیقت بیرونی نسبت بدهیم.
وقتی فلاسفه می گویند یک صفت همان ذات خدای متعال است، معنای حقیقی که آن مفهوم از آن انتزاع می شود را دربر می گیرد و آن معنا می شود عین ذات خدای متعال.درواقع آن تصویر خود ذات خدای متعال می شود نه آن واژه. آن معنای حقیقی در ذهن خود ما شکل گرفته است.

 


 


جلسه ی بیست و یکم - تاریخ: 1399/12/9

دانلود فایل صوتی
قسمت اول
   60 دقیقه مباحث مطرح شده: علامه ی مجلسی در کتاب بحار الانوار ج١ ص۴٠١ روایتی را در فضلیت احیای شب های قدر (شب٢١و ٢٣ماه مبارک)نقل می کنند؛ مستحب است که انسان در هر یک از این دو شب صد رکعت نماز بخواند در هر رکعتی یک بار سوره حمد و ده بار سوره ی توحید، ولی بعد می فرمایند اگر کسی احیاء کند این دو شب را به مذاکره ی علم، افضل است.
مقصود از علم،علمی است که موجب تقرب افراد به درگاه الهی می شود و  رفع شبهه و اصلاح اعتقادات و دفاع از حریم امیر المومنین و امامت می کند و آگاهی و معرفت را نسبت به قرآن و روایات افزون می کند.
ادامه ی  نکته ی ٣۵: فلاسفه صفات خدا را به سه دسته تقسیم بندی کرده اند و صفات خدا را عین ذات خدا می دانند، در حالی که به تصریح روایات، اولا صفات خدا خلق خداست و ثانیا ما اجازه ی تفکر و تعقل و غور در مورد حقیقت ذات خدای متعال را نداریم.
امیر المومنین علیه السلام در خطبه ١ نهج البلاغه می فرمایند: اصل و اساس دین معرفت خدای متعال است و کمال معرفت خدای متعال تصدیق خدای متعال است و کمال تصدیق او توحید است و کمال توحید او در اخلاص و بندگی اوست و کمال اخلاص نفی صفات از اوست. چون هر صفتی گواهی می دهد که غیر موصوف است و هر موصوفی گواهی می دهد که غیر از صفت است ... ستایش مخصوص خداست ... آن که برای صفتش نه حد محدودی است و نه وصف موجودی و نه زمان قابل شمارشی و نه مهلت زمانی گسترده ای.
             
دانلود فایل صوتی
قسمت دوم
   43 دقیقه مباحث مطرح شده: *روایت از امیرالمومنین علیه السلام در کتاب احتجاج جلد ١ ص٢٨٩:
اولین پایه بندگی خدامعرفت اوست و اساس معرفت او توحید اوست و قوام توحید او به نفی صفات از اوست؛ او برتر از آن است که محل صفات باشد زیرا عقل ها شهادت می دهند که هر کس محل صفات باشد مصنوع است و عقل ها گواهند که او صانع غیر مصنوع است .
نکات روایت:
١-هرچیز که صفت داشته باشد مصنوع است.
٢-خدا صانع غیر مصنوع است.
نتیجه: خدای متعال صفت ندارد چون اگر صفت داشته باشد مصنوع است در حالی که او غیرمصنوع است.
حال این روایت را اگر با روایت قبل جمع بندی کنیم نتیجه این می شود که کمال اخلاص نفی صفات از اوست یعنی اگر برای خدا شبیه قائل شدی و برای خدا حد قائل شدی، دیگر آن اخلاص توحیدی وجود ندارد.

 


 


جلسه ی بیست و دوم - تاریخ: 1399/12/16

دانلود فایل صوتی    60 دقیقه مباحث مطرح شده:
تکمیل نکته ی 35 و پاسخ به سوالات و ابهامات این نکته
در ديدگاه فلسفي خدا بسيط الحقيقه مي شود و وقتی بسیط الحقیقه شد، كل اشیا را فرا می گیرد.د رواقع خدا وقتي بسيط الحقیقه شد «كل الاشيا» می شود. مبناي اين سخن مربوط به ملاصدرا و ابن عربي و اتباعشان است که فرضیه وحدت وجود را در همه ابواب توحیدی اصل و اساس می دانند و فروعات و ثمرت فراوانی را بر آن قائل هستند.
باید توجه داشت که اين نظریه اساسا با شريعت و فرمايش صريح اهل بيت عليهم السلام مغايرت دارد. ائمه معصومین عليه السلام می فرمایند :
«من يتكلم في ذات الله تعالي فقد هلك» و می فرمایند: «ان الي ربك المنتهي فاذا انتهي الكلام الي الله فامسكوا».
اسم در مشرب فلاسفه ذاتي است كه متعين به تعيين نوري است. اين ذات متعين اسم حق است و مسمي هم خود ذات است؛ وصف خدا هم عين خدا، اوصافش هم عين خدا و كمالات تمام موجودات را دارد. اين كمال تعين يافته يك كمال محض است كه وجود خارجي یا وجود عقلی يا وجود لاهوتي گرفته است،
در كتاب شريف توحيد و روایت آمده که «انه شي لاكل الاشيا» به ما اجازه مي دهند كه به خاطر فقر در كلام خداي متعال را «شي»بناميم، ولي «لا كل الاشيا».
             

 


 


جلسه ی بیست و سوم - تاریخ: 1400/1/7

دانلود فایل صوتی    88 دقیقه مباحث مطرح شده: نکته ی ۳۶: بررسی تعبیر اسم و صفت در روایت های ائمه علیهم السلام و کتاب و سنت
الف: تعریف اسم در کتاب و سنت
اسم در کتاب و سنت، به معنای علامت است. خدای متعال برای خودش علامتی می گذارد؛ الله، رحمان، رحیم و... . این اسم ها علامت و نشانه است و قرار داده شده است تا افراد خدای متعال را با این اسم ها بخوانند.
ب: هدف از معرفی اسم از طرف خدای متعال
خدای متعال "لفاقة الخلق" اسم هایی را به خلق معرفی کرده است. وقتی خلق برای خواندن خدای متعال در عسر و حرج باشند و دنبال ابزاری برای خواندن حق متعال باشند و خداوند اسم و صفتی را برای آنها خلق نکرده باشد که او را با آنها بخوانند، خلق به عسر و حرج می افتند.
•بخش ج: بررسی اسم و حقیقت مسمی در ۳ روایت
از ۳ روایت بررسی شده، چند نکته به دست می آید ...
نکته ی۳۷: توضیح مختصری درباره نظریه وحدت وجود
الف: تعریف وحدت سنخی
ب: تعریف وحدت نوعی
ج: وحدت وجود در نظریه ابن عربی
در مکتب ابن عربی، یک حقیقت وجود دارد. هرچه ما سوی خوانده شود، وجود دیگری ندارد.
             

 


 


جلسه ی بیست و پنجم - تاریخ: 1400/1/28

دانلود فایل صوتی    100 دقیقه مباحث مطرح شده: علم خداوند بلامعلوم است؛ خداوند متعال علمش حتی به تمام وجوهی است که رخ نداده است .
درمورد خداوند متعال نباید با ادبیات تشبیهی صحبت کرد بلکه باید با ادبیات تنزیهی صحبت نمود. باید نفس را تربیت کرد که تعابیر نزدیک به تشبیه نشود تا علم خداوند بر اساس نظام بشری توضیح داده نشود.
خدای حقیقی نه الاهه ی موهوم فلسفی است نه الاهه موهوم عرفان بشری؛ خداوند متعال چیزی جز این توهمات است.
خداوند متعال حتی اسمای خود را خلق می کند .
مخلوقات خداوند چیزی جز خداوند هستند ودر تمام وجوه وابسته به خداوند.
خداوندِ خالق اولین چیزی که خلق می کند مشیت است، همه ی یدنیا در مشیت خداوند خلاصه و آن مشیت وجود مقدس خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله و سلم است. وبه فرموده ی قرآن، نفس خاتم الانبیا وجود مقدس امیرالمومنین علی علیه السلام است.

 


 


جلسه ی بیست و ششم - تاریخ: 1400/2/4

دانلود فایل صوتی
قسمت اول
   59 دقیقه مباحث مطرح شده: خدای متعال محیط بر ما است و محاط بر او هستیم و این به معنای یکی بودن ما و او نیست ولی افعال ما به اختیار خود ما است.
بیان چند روایت در خصوص این که خدای متعال خودش را با اسماء و صفات و آیاتش معرفی کرده است.
باب حدوث اسماء از کافی شریف، اگر اسماء و صفات حق متعال نبود خدای متعال شناخته نمی شد، همه مخلوقات خدا آیت الله هستند و در نظام تکوین ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین، اسماء الله و اسماء حسنای خدا هستند. بیان روایتی در ذیل ایه مبارکه ۵۶ سوره نجم، که در عالم ذر نخستین پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله، خلق را به خدای متعال دعوت فرمودند.
بیان روایتی در ذیل ایه پایانی سوره رعد از امیرالمؤمنین علیهم السلام.
بیان روایتی از بحار که اسماء و صفات و آیات خدای متعال را مفاتیح معرفت الله می دانند و بیان ایه ۵۳ سوره مبارکه فصلت و توضیح ایات آفاقی و انفسی ذیل این آيه.
             
دانلود فایل صوتی
قسمت دوم
   41 دقیقه مباحث مطرح شده: روایاتی از امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام در ذیل ایه ۵۳ سوره فصلت، نشانه های الهی و دلایل آشکاری که در این آیه مبارکه بیان شده است. ۱-ما اهل بیت هستیم ۲-مربوط به قیام ولی عصر علیهم السلام و زمان ظهور آن حضرت است. ۳- خروج امام زمان علیه السلام. ۴- آیات آفاقی فتنه هایی که در اقصی نقاط زمین پیش می آید و آیات انفسی، مسخ شدن هایی که راجع به دشمنان حق و اهل بیت علیه السلام رخ می دهد.
پاسخ به این سوال داده شد که اسماء به چه طریقی نشانه و ایه هستند برای حق متعال؟ یکی به وجودشان دیگری به شان کمالشان و سوم شان اظهار کمالشان.
اسماء و صفات و آیات خدای متعال تمام مخلوق و محدث هستند، همه فعل خدا هستند و هیچ کدام ازلی نیستند.

 


 


جلسه ی سی ام - تاریخ: 1400/3/15

دانلود فایل صوتی
قسمت اول
   73 دقیقه مباحث مطرح شده: تفاوت توحیدی از منظر عرفان و اهل بیت علیهم السلام:
با استناد به اشعار دیوان نعمت الله ولی، تذکرة الاولیاء عطار نیشابوری، شرح فصوص الحکم ابن عربی و سخنان دکتر جواد نوربخش و ... عارف کسی است که خدا را در تمام صورت هایش بپرستد. به عبارتی هر چه که میبینی خداست حتی توحید و موحد یکی است.
عرفان به معنای مصطلح و رایجی که وجود دارد، از دین برگرفته نشده است.
             
دانلود فایل صوتی
قسمت دوم
   35 دقیقه مباحث مطرح شده: نکته ی 41: تفاوت دو دیدگاه مکتب اهل بیت علیهم السلام و مشرب فلاسفه و عرفا در تعریف اسماء و صفات خدای متعال:
در مشرب فلسفه و عرفان اسم و صفت عین ذات خداست در حالی که در مکتب اهل بیت علیهم السلام ذات حق متعال نه اسم دارد و نه وصف. بلکه وقتی خداوند خلق می کند اسامی هم خلق می کند تا مخلوقات به واسطه ی آن اسماء و صفات، به حق متعال توسل جویند.
خاتم الانبیاء صل الله و علیه و آله و ائمه علیهم السلام، اسماء حسنی هستند. اگر خلق نمی شدند ما راهی به شناخت خدای متعال نداشتیم.
خداوند متعال ملائکه ی بسیاری دارد. عده ای از ملائکه کارگزار خاص برای انتقال مباحث معرفتی هستند. وقتی فردی احساس می کند مطلبی را فهمیده، یعنی ...

 


 


جلسه ی سی و سوم - تاریخ: 1400/4/26

دانلود فایل صوتی
قسمت اول
   62 دقیقه مباحث مطرح شده: توجه به اهمیت علم و آموختن علم دین
آن چه در ظرف عقل و ذهن انسان می گنجد که ما آن را معقولات می نامیم به 2 بخش تقسیم می گردد.
1_موجود    2_معدوم
هرعقل سلیمی گواهی و تایید می کند.در سلسله ممکنات نه تنها موجود بر معدوم شرف و برتری دارد بلکه اساسا معدوم فاقد شرف و برتری است.
هر عاقلی واجد بودن کمالی را نیکوتر از عدم آن کمالات بر می شمرد.
در گام دوم، موجودات نامی به دو دسته تقسیم می شوند.
یک دسته از پدیده ها جمادات هستند مثل سنگ که آن را حیاتی نیست و یک دسته نامی هستند که به نحوی حیات و زندگی دارند و رشد و نمو دارند.
بعد تعدادی داری حس هستند مثل انسان ها و حیوانات و کمالاتی دارند که آن ها را متمایز می کند از گیاهان و درختان.
قاعدتاً شرف و برتری در انسانها و حیوانات به نسبت نامی ها دیده می شود.
حالا در این مرحله، موجودات دو دسته هستند: عاقل و غیرعاقل.
عاقل ها هم دو دسته می شود؛ عاقلانی که جاهلند و نادانند و عاقلانی که علم و دانش دارند.
بنابراین برطبق معقولات، عالمان و دانشمندان شریفترین و والاترین معقولات و پدیده های هستی هستند و این نتيجه ای بدیهی هست که هیچ گونه شک وتردیدی درآن راه ندارد.
             
دانلود فایل صوتی
قسمت دوم
   34 دقیقه مباحث مطرح شده: انچه که ما به آن علم می گوییم سه دسته است:
1_ایه ی محکمه یعنی نشانه ی استوار و نشانه ی محکم
2_فریضه ی عادله یعنی واجب.
3_سنت یعنی روش وسیره ای که به پا داشته شده است توسط کسی که شان این به پا داری را دارد.
اگربخواهیم همین توضیح را خودمان بگوییم
1_آیه محکمه یعنی اصول اعتقادات
2_ فریضه عادله یعنی اخلاقیات
3_ سنت یعنی سنت پیامبر و سیره اهلبیت و آن چه آن ها رفتارمی کردند 
یک فردی که درکمال انسانیت خلق شده و به او کمال عقل و علم داده شده است و این علم به معنی حقیقی آن یعنی علم به اعتقادات، علم به اخلاقیات و علم به بایدها و نبایدها. این می شود با فضیلت ترین و والاترین و برترین مخلوقات.

 


 


جلسه ی سی و هشتم - تاریخ: 1400/6/13

دانلود فایل صوتی    80 دقیقه مباحث مطرح شده:  
             

 


جلسه ی سی و نهم - تاریخ: 1400/6/20

دانلود فایل صوتی    52 دقیقه مباحث مطرح شده:  
             

 


 


جلسه ی چهلم - تاریخ: 1400/6/27

دانلود فایل صوتی    115 دقیقه مباحث مطرح شده: در ابتدای جلسه متنی از کتاب آشنایی با قرآن جلد ۱ صفحه ۱۱۲ از استاد مطهری مطرح می شود و سپس مورد بررسی قرار می گیرد: معرفت الله به نظر بسیار سخت و دشوار می رسد و در روایات ما آمده است که هرچیزی به خدا شناخته می شود اما خدا به ذات خودش شناخته می شود .
سوال اول ما و ایرادی که به این بحث می گیریم این است که آیا معرفت الله کاری بسیار سخت و دشوار است؟ اگر خداشناسی بسیار سخت و دشوار است چگونه خداوند ما را به اطاعت از خودش تکلیف نموده است و چگونه می شود خدایی را که شناخت او دشوار و یا نا ممکن است اطاعت و عبادت کرد و اگر چنین باشد خداوند تکلیف مالایطاق نموده است! در حالی که خداوند معرفت خود را به صورت فطری به همه افراد بشر اعطا نموده است.
در ادامه می نویسند: در روایات ما آمده است که کل معروف بغیره مصنوع؛ این جمله ی عجیبی است چون خداوند به ذات خود شناخته می شود و غیر خدا به وسیله ی خدا شناخته می شود در حالی که در معرفت بشری ماخیال می کنیم راه منحصر همین است که ما عالم را به خود عالم مخلوقات بشناسیم و بلکه خدا را هم به وسیله همین مخلوقات می شناسیم! این مطلب به صورت انحصار یک مطلب غلط است؛ شاید برای مردم مبتدی و کلاس اولی ها راه همین باشد و حتی قرآن هم همین راه را ارائه نموده است که انسان را به مخلوقات خدا توجه داده تا از طریق آن ها خدا را متذکر شوند اما شناخت خدا از راه مخلوقات یک شناخت ابتدایی و اجمالی است.
در اینجا تعارضی بیان شده که مرحوم طباطبایی هم در نوشته های خود به آن اشاره کرده اند یعنی راه قرآن و روایا ت در شناخت خداوند به کلی با راه فلسفه و عرفان متفاوت است.
شناخت خدا با استفاده ازمخلوقات، با مشکل مواجه می شود و راه شناخت خدا منحصر در شناخت مخلوقات خدا نیست در قرآن و روایات آمده است که ما خدا را در عوالم پیشین بی واسطه شناخته ایم و معرفت بالمعاینه  به خدای متعال پیدا کرده ایم اما چگونگی آن را در این عالم نمی توانیم توضیح دهیم.
انسان خداشناس متولد می شود نه خداجو و نظام خداشناسی در روایات و قرآن از بالا به پایین است؛ یعنی خداوند خود معرفتش را به ما اعطا می کند و معرفت صنع خداست، چه معرفت ما نسبت به اشیا و چه معرفت ما نسبت به خدای متعال همه از جانب خدا اعطا می شود در حالی که در فلسفه و عرفان نظام از پایین به بالا است و انسان سعی می کند و جستجو می کند تا بتواند به شناخت خدا دست پیدا کند