مباحثی پیرامون وجدان
با محوریت کتاب «وجدان» - سی جلسه ی اول
جلسه ی اول - تاریخ: 1402/8/15

دانلود فایل صوتی
قسمت اول
  46 دقیقه مباحث مطرح شده: • در جامعه ی شیعی و یا غیر شیعی، افراد مختلفی در اعصار گوناگون تأثیر گذار بوده‌اند؛ چه ما آن ها را افراد گمراهی بشناسیم و چه افرادی که در مسیر ثواب بوده اند. مانند کسروی یا مرحوم میرزای شیرازی و فتوای حرمت تنباکویشان؛ اين اثرات چه کوتاه مدت و یا بلند مدت، از طریق شاگردان و آثارشان، منتقل می‌شود.
• یکی از این افراد تأثیرگذار مرحوم‌ میرزا مهدی اصفهانی است که نوشته هایی دارند؛ دیگاه های ایشان هم به شکلی در فرزندان و شاگردانشان (مانند آقای سیستانی وآقای وحید) وشاگردِ ،شاگردانشان اثر داشته است.
• ایشان یک نوع سلوک تربیتی و یک دیدگاهی را در مباحث اعتقادی مطرح کرده اند که به ادعای شاگردانشان همه درد محوریت قرآن و روایات بیان شده و تحت عنوان معارف اهل البیت علیه السلام شناخته می شود.
• کتاب «وجدان» که مورد مباحثه ی ما در این جلسات است، رویکرد مبنائی اش در تدوین و تعریف مباحث فکری واعتقاد ی، مبتنی بر این رویکرد مرحوم میرزاست؛ یک بحث علمی و دقیق راجع به یک رویکردی که در جامعه وجود دارد و البته مدافعان ومخالفانی دارد.
• در این رویکرد اشاره به این می شود که مراحل جدید و برتری از این زندگی عادی به نام «لا فکری» مطرح است، ولی مخالفان آن را این طور معنا می کنند که لافکری یعنی ضد عقل بودن! در صورتی که در این بحث و دیدگاه میرزا و شاگردانشان بحث فکر است نه عقل.

 
             
دانلود فایل صوتی
قسمت دوم
  32 دقیقه مباحث مطرح شده: • فکر چیست؟ فکر در اصطلاح  فلسفی، به معنای صورت ذهنی دادن است در حالی که در لغت و روایات، تأمل کردن ودقت نظر داشتن معنا می شود؛ چه با صورت ذهنی و چه بدون صورت ذهنی باشد.
• لافکری چیست؟ ما باید لافکری را در دو جهت بررسی کنیم: یکی در زمانی که راجع به مباحث شناختی صحبت می کنیم و دوم در مسائل جاری زندگی؛ درزندگی روزمره کسي به لافکری توصیه نمی کند، و در امور زندگی ترک صورت فکری را از ما نخواسته اند.لا فکری فقط در حیطه ی شناخت و معرفت است.
• در مراحل شناخت، یک قسم، کشف اولیه ی آن معروف است، که اگر بخواهیم به حقیقت یک امر واقعی برسیم، در این مرحله از «لافکری» سخن گفته می شد؛ ولی مرحله ی بعد از کشف که بر ما حاصل شد و می خواهیم توضیح دهیم، انتقال مفاهیم از طریق فکر است.
• لافکری یعنی مواجهه با خود حقیقت بدون فکر کردن و در این جا لافکری ما را به کشف می رساند ولی خودش عامل کشف نیست؛ عامل کشف، عقل وعلم ماست. لافکری، کشف نیست، دست برداشتن از صور و مفاهیم است و فرصت دادن به روشنگری علم و عقل که برای رسیدن به آن حقایق باید به دو امر عبادی و معرفتی توسل کرد و آن شب زنده داری و گریه های خاضعانه است.

 


 


جلسه ی دوم - تاریخ: 1402/8/22**

دانلود فایل صوتی
قسمت اول
  48 دقیقه مباحث مطرح شده:
در ذیل خوانش صفحه ی 00، پاراگراف دوم از کتاب وجدان:
• لا فکری مقدمه ی شهود و انخلاع است.
• مکانیزم انخلاع چگونه است؟ هر چقدر تعلقات روح و جسم با هم فاصله شان بیشتر شود، روح پرِ پروازِ بالاتری پیدا می‌کند؛ بنابراین هر چقد بتوان عُلقه های نسبت به نفس را مدیریت کرد حقایق را بیشتر می‌توان فهمید.
• البته بعضی از هندوها وصوفیه با سختی دادن و ریاضت ها به بدن، توانسته‌اند به مراتبی برسند ولی کارهای این ها مجوز شرعی ندارد و چه بسا بخشی از آن ها غیر شرعی است.
• لافکری اختیاری: ما گاهی به یک حقیقتی با اختیار خودمان روبرو می شویم، یعنی وجدان می کنیم حقیقتی را با بی اعتنایی به افکار و اندیشه ها و صورت های ذهنی؛ اما لافکری اضطراري یعنی در حالت اضطرار که ما هیچ اختیار ی نداریم و بنای لافکری نداشته ایم، مثلا ناگهان دستمان به ظرف داغی می خورد و ما حقیقت سوختن را وجدان می کینم.
             
دانلود فایل صوتی
قسمت دوم
  12 دقیقه مباحث مطرح شده: • مکانیزم لافکری اختیاری چگونه است؟
• در فعل اختیاری، فعل ما فقط توجه ماست؛ چه درمقام اشرف نفس و چه اخس نفس.
• ما در مقام اشرف نفس وجودمان را در یک جهت، یک فضیلت اخلاقی، رفع یک رذیلت اخلاقی معطوف می داریم؛ و یا به ماهیت یک ترک فعل خطا مثل دروغ گفتن توجه می کنم و به آن وجود می دهیم. بنابراین دروغ نمی گوییم. پس ثمره ی توجه ما می شود فعلی که از ما سر می‌زند و قابل مشاهده است.

 


 


جلسه ی سوم - تاریخ: 1402/8/29**

دانلود فایل صوتی
قسمت اول
  39 دقیقه مباحث مطرح شده: در ذیل خوانش صفحه ی24، از کتاب وجدان:
• از نظر فلاسفه اگر بخواهيم از باب مفاهیم خدای ذهنی را تعریف کنیم می‌شود گفت: خدا وجود دارد، ما هم وجود داریم، این میز هم وجود دارد، ولی یکی وجود بیشتری دارد و دیگری کمتر، که می‌شود همان وحدت وجود؛ آن ها می گویند: ما به‌حقیقت اشیا و حقائق واقعی بیرونی اشرافی نداریم و اشراف ما تنها به مفاهیم ذهنی است.
• عرفان می گوید: اصلاً چیزی غیر از او نیست؛ هر چه هست خداست و اصلا دوئی وجود ندارد!
• ما میابیم و وجدان می کنیم که تنها شکل بودن و موجود بودن، همین شکل موجود بودن ماست اما همانطور که نمی توانیم بگوییم خدا نیست نمی توانیم چگونه بودن او را هم معین کنیم! او هست، اما بودن او به معنای این که شکل مخلوقاتش باشد هم نیست.
• خدا موجود است، ولی وجود مخلوق خداست.
• خدا یک واقعیت بیرونی است در مقابل صورت های ذهنی و یکی از نعمت هایی که خدا به ما داده همین وجدان یافتن حقائق بیرونی است.
             
دانلود فایل صوتی
قسمت دوم
  17 دقیقه مباحث مطرح شده: • اشاره به عبارت: «فاصعب اسعاب»، که به افرادی می‌گویند این افکار را کنار بگذارید و وارد وجدان کردن شوید و شهود کنید؛ شهود نه به معنای دیدن، بلکه به معنای یافتن؛ اما آن ها از این خلاصی از افکار و موهومات می ترسند.
• پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله می‌فرمایند: الفقر فخری، یعنی بیچارگی و ناداری افتخار من است؛ در این روایت منظور پیامبر بی چیزی اقتصادی نیست، این که باعث افتخار نمی‌شود. منظور پیامبر این است که ناداری و فقر من در برابر خدای متعال و سراسر احتیاج من در مقابل او باعث افتخار من است و این یعنی وجدان حقیقت بندگی در برابر حضرت رب العزه.

 


 


جلسه ی چهاردهم - تاریخ: 1403/1/20

دانلود فایل صوتی   62 دقیقه مباحث مطرح شده:  
             

 


 


جلسه ی پانزدهم - تاریخ: 1403/1/27

دانلود فایل صوتی   75 دقیقه مباحث مطرح شده:  
             

 


 


جلسه ی شانزدهم - تاریخ: 1403/2/3

دانلود فایل صوتی   78 دقیقه مباحث مطرح شده:  
             

 


 


جلسه ی هفدهم - تاریخ: 1403/2/10

دانلود فایل صوتی    68 دقیقه مباحث مطرح شده:  
             

 


 


جلسه ی نوزدهم - تاریخ: 1403/2/31

دانلود فایل صوتی   81 دقیقه مباحث مطرح شده:  
             

 


 


جلسه ی بیست و یکم - تاریخ: 1403/3/28

دانلود فایل صوتی   73 دقیقه مباحث مطرح شده:  
             

 


 


جلسه ی بیست و دوم - تاریخ: 1403/4/11

دانلود فایل صوتی   54 دقیقه مباحث مطرح شده:  
             

 


 


جلسه ی بیست و سوم - تاریخ: 1403/4/18

دانلود فایل صوتی   29 دقیقه مباحث مطرح شده:  
             

 


 


جلسه ی بیست و چهارم - تاریخ: 1403/5/1

دانلود فایل صوتی   64 دقیقه مباحث مطرح شده:  
             

 


 


جلسه ی بیست و پنجم - تاریخ: 1403/5/8

دانلود فایل صوتی   74 دقیقه مباحث مطرح شده:  
             

 


 


جلسه ی بیست وششم - تاریخ: 1403/5/15

دانلود فایل صوتی   83 دقیقه مباحث مطرح شده:  
             

 


 


جلسه ی بیست و هفتم - تاریخ: 1403/5/22

دانلود فایل صوتی   65 دقیقه مباحث مطرح شده:  
             

 


 


جلسه ی بیست و هشتم - تاریخ: 1403/5/29

دانلود فایل صوتی   77 دقیقه مباحث مطرح شده:  
             

 


 


جلسه ی بیست و نهم - تاریخ: 1403/6/5**

دانلود فایل صوتی   74 دقیقه مباحث مطرح شده:د در ذیل مطالعه ی صفحه ی ۶۲ تا ۶۴ کتاب وجدان:
• اهمیت تسلیم بودن در برابر امر خدا؛ وقتی خدای متعال به هر حکمتی امری را مجاز دانسته فارغ از شرایط و توضیحاتی که دارد، باید در برابر حکم خداوند تسلیم باشیم.
• بین مخلوقات و خداوند بینونت کامل است و هیچ سنخیتی نیست.
• وجدان سه رکن دارد: وجدان کننده، وجدان شونده و روند وجدان.
• انسان موجودی سه جزیی است، جسم، روح حیوانی و نور عقل. جسم مالک روح حیوانی است و هر دو مالک نور عقل هستند و نفس به معنای خودی که اکنون هستیم، همین مجموعه است.
• وجدان حسن و قبح، امری عقلی است.
• کشف ماهیت موجوده که حقیقت انسان است در مرتبه ی نور عقل است و به انخلاع از بدن نیاز دارد. این ماهیت متعالی تر از نفس است.
             

 


 


جلسه ی سی ام - تاریخ: 1403/6/26**

دانلود فایل صوتی   87 دقیقه مباحث مطرح شده: در ذیل خوانش صفحه ی ۶۴ تا ۶۶ کتاب وجدان:
• تفاوت «مالکیت محاطیه» و «مالکیت احاطیه». مالکیت محاطی یعنی رابطه بین مالک و مملوک وجود داشته باشد. به نحوی که گرچه مالک مالک است، اما محیط نسبت به مملوک خود نیست بلکه محاط است.
• خداوند انسان را در سه عالم ولی در ارتباط با هم آفرید. ابتدا مرتبه ی ظلی و عقلانی، بعد مرتبه ی جسمی و در نهایت مرتبه ی روحی. جسم مالک روح حیوانی است ولی مالکیت جسم نسبت به روح حیوانی مالکیت محاطی است زیرا روح بالاتر از جسم است. شاهد ما محدودیت‌های فیزیکی جسم است در حالی که این محدودیت‌ها درباره ی روح وجود ندارد.
• نفس نطقی همان نور عقل است که مملوک جسم و روح حیوانی است.    
• مالک بودن به معنای مسلط بودن نیست مالک بودن یعنی در بند کردن.
•  امام صادق علیه السلام درباره‌ی آیه ی: وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی، فرمودند: روح مخلوقی بزرگ‌تر از جبرئیل و میکائیل است و همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام می‌باشد و از عالم ملکوت است.