تدریس روانشناسی برای پایه ی 11، متوسطه ی 2 به مدت دو سال تحصیلی (1391 تا 1394)؛ هفته ای دو ساعت و حدود 35 هفته در هر سال؛ با آماده سازی های پیش از آن و بعد از آن، مجموعاً حدود 180 ساعت وقت گرفت. از جمله کارهای مفید و مهمی که (لااقل خودم) فکر می کنم برای دانش آموزان آن سالهایم انجام دادم دو کار بود: الف: استفاده از پاورپوینتهایی برای تدریس بهتر دروس ب: پخش برخی فیلمهای روانشناختی گرچه می توانست هر دوی این ابزار قوی تر و بهتر باشد ولی به هر حال مدرسه یا دانش آموزانش درک کرده یا نکرده باشند، بخش با زحمتی بود! ... آن سالها قسمتِ علوم انسانی آن مدرسه فعالانی داشت که بعدها متوجه شدم (برخی شان) علی رغم ظاهرِ همراه و دوستانه شان، سیستم کار (!!) را بلد بوده اند!! با وجود غیر انتفاعی بودن مجموعه و گزینش های حاصله در بخش پذیرش دانش آموز، همه ی بچه ها واقعاً مشتاق گرایش های انسانی نبودند و یادم نمی آید که جز یکی از بچه ها (در طول آن دو سال)، فرد دیگری تمایل به ادامه ی تحصیل در رشته ی روانشناسی یا علوم تربیتی را داشته باشد! البته بچه ها خارج از کلاس، مشورتهای شخصی ای داشتند ولی حال و هوایشان رشته ی روانشناختی نبود! در طی تدریس کوشیدم به ذهنشان ساختاری منظم، در ارتباط با مفاهیم و موضوعات مورد بحث در روانشناسی بدهم و فکر می کنم اگر نوشته هایی از آن سالها داشته باشند، می تواند برایشان مفید باشد (برای قسمتهایی از نظامی که در کلاس ارائه دادم وقت قابل توجهی گذاشته بودم). به هر حال شنیدن مفاهیم روانشناختی از کسی که دست در کار مشاوره و کارگاهای مختلف روانشناختی داشت می توانست خوب و جذاب باشد! خصوصاً آن که گاهی بحثهایی هم در موضوع انتخاب همسر و مهارتهای زندگی می گفتم! به هر حال حتماً کارم بی نقص نبوده و البته برای همگی شان آرزوی سلامتی و سعادتمندی می کنم و از همه شان حلالیت می طلبم! عزیزانی چون آقایان: محمد افضل نژاد، سیدحمیدرضا امامت، محمدجواد رفیعی، سیدمحمدمهدی سادات منصوری، محمدحسین مقصودی، حسین حاجیانمنش، علیرضا خلیلی، امیرمحمد دوازدهامامیزاده، محمدرضا رفیقدوست، سروش ریاحی، محمدحسین صدقی، محمد فلاحنیک، رضا ممقانی، سیدمحمدجواد میراحمدی و میثم هادیورنامخواستی.