دنیای قشنگِ نو با برادر بزرگه! از مجموعه مباحث «دوران ما» از روز پنج شنبه 1390/8/10 تا 1390/11/27 حدود 12 ساعت تدریس این بحث به طول انجامید بخش دنیای قشنگ نو، از این مجموعه مباحث برگرفته از کتابی با همین نام است و خلاصه ی آن کتاب این که: امارت پت و پهن و خاکستری رنگ، تنها دارای سی و چهار طبقه. بالای در اصلی، این کلمات: «کارخانه مرکزی تخم گیری و شرطی سازی لندن» و روی یک سپر، شعار دولت جهانی: «اشتراک، یگانگی، ثبات» داستان کتاب از بازدید یک گروه از شاگردان جدید از مرکز تخم گیری شروع می شود، مدیر شاگردها را در قسمتهای مختلف راهنمایی می کند و شاگردان واو نینداز یادداشت می کنند! دنیای قشنگ (متهور) نو حاصل نگرانی نویسنده ی آن (الدوس هاکسلی) از سیر تکنولوژیک جامعه و نقش انسان آن روز در این فرایند مکانیزه شدن است که همین نگرانی باعث می شود که او به پیشبینی جهانی دست بزند که در آن انسان به عنوان وسیله ای در خدمت علم نقش بازی می کند و نه علم در خدمت انسان! جهانی که با تولد فورد عظیم در سال 1863شروع می شود و داستان این کتاب در لندن پایتخت انقلاب صنعتی می گذرد در شش قرن دیگر «سال 600فورد». تصویر سازی دنیایی که در آن انسان ها از طریق تولید انبوه در لوله های آزمایش با کم وزیاد کردن میزان اکسیژن لازم در زمان نطفه بودنشان در طبقات مختلف اجتماعی (5 طبقه مختلف اجتماعی از الفا تا اپسیلون) ساخته می شوند و با فرایند هیپتوپدیا (آموزش در خواب) و شرطی سازی تغییر ناپذیر، منطق ذهنی شان شکل می گیرد. ساخته شدن انسان در قالب انسانی ولی در واقع به عنوان ماشینی که بتواند نقص خط تولید را کامل کند که با شعار هر کس متعلق به تمام افراد دیگر است سعی در همنوایی با جامعه دارد و در این جامعه اراده معطوف به تمامی افراد جامعه است و از خود آگاهی خبری نیست و فرد مستحیل در جمع است به طوری که در صورتی که فردی به خودآگاهی دست پیدا کند محکوم به تبعید در مالپائیس –اردوگاه سرخپوستان غیر متمدن- می شود. در این کتاب شعار اصلی «اشتراک،یگانگی،ثبات» است که در نتیجه ی آن انسان هایی مورد نیاز هستند که دچار بیماری و پیری و ناخوشی نشوند؛ خدای انسان ها هنری فورد (فورد کبیر) است که به نام آن سوگند می خورند و با کشیدن حرف T ( نمادخط تولید اتوموبیل مدل T هنری فورد) بر روی شکمشان به او توسل می کنند. و این روند در داستان ادامه دارد تا این که برنالد مارکس یک الفا مثبت که در ارزشها و اعتبارات این دنیا تردید می کند و با لنینا کراون به مالپائیس می رود؛ اردوگاهی که در آن 600هزار نفر از سرخپوستان دنیای کهن زندگی می کنند و این دنیا استعاره ایست از دنیای امروز ما! و در نهایت راه نجاتی برای انسان ها نیست و انسان در این کتاب به سرنوشتی تلخ دچار می شود. تاجایی که یادم هست، مدرسه برخی جلسات را ضبط تصویری و برخی را ضبطِ صوتی داشت؛ برای گرفتن فایلهایش اقدامی نکردم. اگر زمانی به دستم رسید انشاء الله در سایت می گذارم.