کلاسِ «عدل و نُبوت»

مدرس: استاد گرامی جناب حاج آقای تلافی
طی سالهای 1393 الی 1396
میزان وقتگذاری، حدود 300 ساعت

اولین باری که جناب آقای تلافی را دیدم به حدود سال 1385 باز می گردد. در ورودی سالن دانشگاهی در حوالی خیابان ملاصدرای تهران که نمایشی توسط گروه مسلم برگزار می شد. (نمایش های گروه مسلم در قالبهای مذهبی و با مخاطب عام برگزار می شود)
شیخی خوش سخن و خنده رو که عده ای از جوانان بر گردش جمع شده بودند! وقتی فامیلی ایشان را پرسیدم متوجه شدم همان آقای «علی اکبر تلافی» است که جزواتِ کوچک بسیاری از ایشان خوانده ام.

... سالها گذشت تا با معرفی دوستی متوجه شدم ایشان تدریسی در موضوع عدل دارند و اجازه ی استفاده خواستم که در کنار آن، مطالب متنوعِ اخلاقی بسیار و نکاتی در موضوع نبوت هم آموختم.
در زمانی که خدمتشان بودم ایشان دانشجوی دکترا شدند و یکی از تدریسهایشان در دانشگاه امام صادق علیه السلام بود. شاگردانی در حوزه داشتند و یک درس خارجِ خمس را هم آغاز کرده بودند.
انصافاً روحانی متفاوتی بوده و هستند. برای آموختنِ معارف اهل بیت علیهم السلام تلاش بسیار کرده اند و برای متفاوت بودن با دیگر روحانیون هم غیر از صفایی که از روستای «داریان» با خود آورده اند، می اندیشند و مطالعه می کنند. فرد قابل استفاده و با محبتی هستند، خدا حفظشان کند و توفیقاتشان را افزون سازد.
 
از جمله آثار ایشان: فضائل القرآن، فضائل الرسول صلی الله علیه و آله، فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام، فضائل الزهراء علیها السلام، فضائل الحسن علیه السلام، فضائل الحسین علیه السلام، فضائل السجاد علیه السلام، فضائل الباقر علیه السلام، فضائل الصادق علیه السلام، فضائل الرضا علیه السلام، فضائل المهدی علیه السلام، مواعظ القرآن، مواعظ الرسول صلی الله علیه و آله، مواعظ امیرالمؤمنین علیه السلام، مواعظ الزهراء علیها السلام، مواعظ الحسین علیه السلام، ذکر غم حسین علیه السلام، نیایش منتظران، راز و نیاز، امر به معروف و نهی از منکر، احکام ازدواج، کتاب شناسی مجلسی، فرهنگ نامه نماز، نماز در مدرسه اهل بیت علیهم السلام، عید غدیر در مدرسه اهل بیت علیهم السلام، آداب عید غدیر، غدیر در قرآن، فوائد الصلوات، کلمات مقدس، یادمان امام مهدی علیه السلام، نجوای سفر، نجوای شفا، با اهل قبور (۱۳۹۴ ش)، بررسی جامع حدیث کساء و پاسخ شبهات (۱۳۹۳ ش)، فهرستواره کتب مهدویت (۱۳۸۰ ش)، فهرستواره کتب مهدویت (۱۳۸۱ ش).

از آنجا که معمولا حقیر دانشجو و دانش پژوهِ آرامی نیستم و سوالات بسیاری دارم و طلب های علمیِ افزون از هم کلاسی ها، تحمل بنده و قبولِ تدریس بخشهایی از کتابِ شریف «اصول کافی» از لطفایی بوده که بر حقیر داشتند.
در کلاس ایشان با دوستانِ اهل معرفت و با کمالی آشنا شدم که البته توفیق رهین نشد و نتوانستم بیش تر استفاده کنم ولی همیشه خاطرات شیرینی از آن کلاسها دارم ...

دل نبستن بهتر از آن دل که بندم بشکنی
قلب و دل از شیشه است، آن شیشه اش افتادنی ...