کلاسِ «عدل و نُبوت» سه شنبه – 30 آبان 1396 – 2 ربیع الاول 1439 – 21 نوامبر 2017 • امروز کلاسِ «عدل و نُبوت« که طی سال های 1393 الی 1396 بر قرار بود به پایان رسید. بیش از 300 ساعت برای حضور و استفاده از این کلاس ها وقت گذاشتم. اولین باری که جناب آقای ا.ت را دیدم به حدود سال 1385 باز می گردد. در ورودی سالن دانشگاهی در حوالی خیابان ملاصدرای تهران که نمایشی توسط گروه مسلم برگزار می شد. فردی خوش سخن و خنده رو که عده ای از جوانان بر گردش جمع شده بودند! وقتی فامیلی ایشان را پرسیدم متوجه شدم همان آقای ... هستند که آثاری از ایشان خوانده ام. سال ها گذشت تا با معرفی دوستی متوجه شدم ایشان تدریسی در موضوع «عدل» دارند و اجازه ی استفاده خواستم که در کنار آن، مطالب متنوعِ اخلاقی بسیار و نکاتی در موضوع «نُبوت» هم آموختم. • در زمانی که خدمتشان بودم ایشان دانشجوی دکترا شدند و یکی از تدریس هایشان در دانشگاه امام صادق علیه السلام بود. شاگردانی در حوزه داشتند و یک درس خارجِ خمس را هم آغاز کرده بودند. • برای آموختنِ معارف اهل بیت علیهم السلام تلاش بسیار کرده و برای متفاوت بودن با دیگر هم صنف های خود، می اندیشیدند و مطالعه می کردند؛ فرد قابل استفاده و با محبتی بوده و هستند، خدا حفظشان کند و توفیقاتشان را افزون سازد. از آن جا که معمولا حقیر دانشجو و دانش پژوهِ آرامی نیستم و سوالات بسیاری دارم و طلب های علمیِ افزون نسبت به هم کلاسی های خود دارم، تحمل بنده و قبولِ تدریس بخش هایی از کتابِ شریف «اصول کافی» از لطفایی بوده که استاد، بر این جانب داشتند. • در کلاس ایشان با دوستانِ اهل معرفت و با کمالی آشنا شدم که البته توفیق رهین نشد و نتوانستم بیش تر استفاده کنم ولی همیشه خاطرات شیرینی از آن کلاس ها دارم. • دل نبستن بهتر از آن دل که بندم بشکنی • قلب و دل از شیشه است، آن شیشه اش افتادنی!