برخی سخنرانی های استفاده شده در محرم 1436 (1393)
گزارشی از 9 جلسه ی سخنرانی و عزاداری


حاج آقای فائق - 1393/8/3 - شب اول محرم 1436 - هیأت مصباح الهدی
بحث پیرامون آیه ی «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» (غافر،60) است و ظاهرا قرار است به برخی از شبهات پیروان سقیفه نیز در ذیل این آیه پاسخ داده شود.
ما حاجاتمان خیلی زیاد است گاهی فکر می کنیم این نیاز ما تنها حاجت ماست، در حالی که برای هر لحظه ای بسیاری حاجات داریم که به آن توجه نداریم. ما معدن حاجاتیم! ما غیر از فقر هیچ نیستیم! حاجت های ما فقط آن نیست که به زبان می آوریم.
روش قرآن و روایات این است که همه ی حرف ها و سخن ها را در یک جا نگفته است. پس برای درک یک روایت یا آیه باید به همه ی فرمایشات خدا در قرآن و سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام توجه نمود. حالا وقتی به مجموعه ی روایات نگاه می کنیم می بینیم برای استجابت دعا شرایطی گذاشته اند؛ شرط نخست گناه نکردن است. بعضی گناهان مانعیت بیشتری برای استجابت دعاها دارد، مثل استخفاف به نماز (اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ)؛ ترک امر به معروف و نهی از منکر هم از موانع استجابت دعاست. این که گفته می شود گناهان مانع استجابت دعاست به معنی این است که وعده ی اجابتش را نداده اند ولی خدا دعای ابلیس را بلافاصله بعد از معصیت بزرگش استجابت کرد. در روایت دارد فرعون در جوانی گفت خدایا در قیامت هیچ از تو نمی خواهم فقط من را در دنیا بر گرده ی مردم سوار کن! 400 سال هم عمر کرد.
شرط دوم حلال خوردن و شرط سوم حسن ظن به خداست. ما را تشویق به دعا کرده اند چون فواید دیگری از این دعا کردن ها شامل حال ما می شود.

حاج آقای فائق - 1393/8/4 - شب دوم محرم 1436 - هیئات مصباح الهدی
آیات قرآن نشان می دهد که خداوند گاهی بدون اسباب و گاهی به واسطه ی اسباب بندگانش را یاری می دهد. گاهی خدا گفته به برخی اسباب متمسک نشوید مثل تمسک به گناه برای جلب قلوب یا تمسک به معصیت برای شادابی!
... امشب با مادر و خانواده آمدیم روضه، سید طه پیش من است و زهراسادات رفته است قسمت خانم ها، خدا را به خاطر سلامتی و امنیتی که داریم و با آرامش در مجلس عزای سیدالشهدا علیه السلام شرکت کرده ایم شاکرم؛ الحمدالله رب العالمین.     

دکتر محمد اسدی گرمارودی - حسینیه ی ارشاد - 1393/8/4 - اول محرم 1436
کمی با تأخیر رسیدم، ظاهراً بحث پیرامون فرمایشی از فرمایشات روز عاشورای سید الشهدا علیه السلام است و این که اگر حضرت در پاسخ آیه ای را خواندند چرا و به چه معناست؟!
تحقق حق با امامت امام حق است.
ما باید برای تحقّق حق مانع زدایی کنیم، اما این مانع زدایی خودمان، مشکل است!
برای مانع زدایی از تحقق حق، گاهی باید سخنرانی کرد، گاهی باید نوشت و گاهی باید خون داد.  

دکتر محمد اسدی گرمارودی – حسینیه ارشاد - 1393/8/8 - 5 محرم 1436
(در توضیح سوره ی والعصر از تفسیر ملاصدرا استفاده کردند)
ابوالحسن الشعری در صدر اسلام این جنایت را کرد که گفت: قبل از آن که به خدا برسی باید عقل را بیاورید وسط! (باید بررسی شود)
حضرت رضا فرمودند: با عقل می فهمی امام حق است با عقل می فهمی قرآن حق است.
(بررسی کنم غیر از چند کتابی که در موضوع عقل دیده ام، چه کتاب های دیگری هست؟)
جنبه ی نظری ما شناخت است. جنبه ی عملی ما هم اگر بر اساس شناخت نباشد از کجا معلوم که بر مبنای صحیح باشد؟! به همین جهت: لاَ يَقْبَلُ اَللَّهُ عَمَلاً إِلاَّ بِمَعْرِفَةٍ. وای از اعمالی که بر اساس معرفت نباشد.
از قول اعظم اهل سنت عربستان در سایت ها نقل شده: امام حسین علیه السلام بر خلیفه ی مشروع وقت خود شورید!! به او گفته اند چه کتابی راجع به امام حسین مطالعه کنیم؟ گفته اصلاً به فکر مطالعه راجع به امام حسین نباشید. (شیخ عبدالعزیز آل شیخ)
(ظاهراً موضوع اصلی بحث: نقش عاشورا در تحقق هدف انبیاء است)
اسلامی که می گوید تفکر و تأمل، مردم را جوری بارآورده اند که امام حسین باید یک لحظه مردم را به فکر اندازد که آیا این مسیر یزید مسیر حقیقت است یا نه؟ (برداشت از صحبت ها نه عین سخن)
جناب مسلم بن عوسجه در کربلا 82 ساله و جناب حبیب 75 ساله بودند. (مراجعه شود داستان پیوستن حبیب و مسلم به امام را بخوانم)
بزرگان گفته اند جناب حبیب از کسانی بودند که مَحرم اسرار امیرالمومنین علیه السلام بوده و چه بسا مستقل بودن ضریح ایشان هم حکمتی دارد!

آقای سید محسن سبط - 1393/8/6 - روز سوم محرم - دبیرستان احسان
سلمان گفته است پیامبر سفارشاتی به من فرمودند که من هیچ وقت فراموش نمی کنم؛ از جمله «اُنظُرْ إلى مَن هُو دُونَكَ في المَقدُرَةِ و لا تَنظُرْ إلى مَن هو فَوقَكَ في المَقدُرَةِ».
خدا در قرآن گله کرده و فرموده: «قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ» (سبأ،13)
ما فکر می کنیم که وظیفه ی خداست که دائماً به ما چشم و قوت حرکت و ... بدهد!
فرموده اند: حقیقت شکر نعمت آن است که نعمت را در مسیر غلطش مصرف نکنید. کسی که زیاد به اطراف نگاه می کند دامَت حَسرَتُهُ! حسرتش زیاد می شود.
روایت مهم مُعَمّر بن خداد از امام رضا علیه السلام:
مرد یک خانواده ی بنی اسرائیل خواب دید که حق انتخاب گذاشته اند که از این به بعد نیمی از زندگی ات در فقر و نیمی در آسایش خواهد بود، با همسرش مشورت کرد و همسرش گفت بگو اول آن آسایش و فراخ و نعمت را می خواهم. بخشش کردند بداء حاصل شد.
حضرت صادق علیه السلام فرمودند: به دوستان من بگو وظایف را انجام دهند و به دور از گناه، بعد ببینند خدا چگونه کرمش را برآنها می گستراند.
شأن شیطان، شأن یک رفیق بد است؛ شأن یک جلوه دهنده است ولی اختیار با خودماست.
سوره ی ابراهیم، آیه ی مهم و محل ابتلا: وَ قَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ ۖ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ. (ابراهیم،22). و شیطان [در قیامت] هنگامی که کار [محاسبه بندگان] پایان یافته [به پیروانش] می گوید: یقیناً خدا [نسبت به برپایی قیامت، حساب بندگان، پاداش و عذاب] به شما وعده حق داد، و من به شما وعده دادم [که آنچه خدا وعده داده، دروغ است، ولی می بینید که وعده خدا تحقّق یافت] و [من] در وعده ام نسبت به شما وفا نکردم، مرا بر شما هیچ غلبه و تسلّطی نبود، فقط شما را دعوت کردم [به دعوتی دروغ و بی پایه] و شما هم [بدون اندیشه و دقت دعوتم را] پذیرفتید، پس سرزنشم نکنید، بلکه خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم، و نه شما فریادرس من، بی تردید من نسبت به شرک‌ورزی شما که در دنیا درباره من داشتید [که اطاعت از من را هم چون اطاعت خدا قرار دادید] بیزار و منکرم؛ یقیناً برای ستمکاران عذابی دردناک است.
(آقای سبط: همه ی بچه شیعه ها باید این آیه را حفظ کنند)
ماضی آمده می خواهد بفرماید مسلم بودن این مطلب را؛ نفی الامر: پرونده ها بررسی شد و بهشتی ها و جهنمی ها مشخص شدند.
ولوشیطان پیوسته القائاتش را داشته باشد کسی مجبور نمی شود. غفلت از یاد خدا شیطان را برای پیش بردن ما جسورتر می کند.
سوره ی اعراف: لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ (اعراف،46) یک عده ای را تا دم بهشت می آورند ولی اجازه ی ورود به ایشان نمی دهند.

آقای سید محسن سبط - 4 محرم 1436  - دبیرستان احسان - 1393/8/7
در خصوص نماز فرموده اند: هرگاه وارد واجبی شدید، در واجب قبلی شک کردید، بگوئید انجام داده ام، اما در غسل و وضو این گونه نیست. اگر شک در قسمت قبل شود باید برگردیم و انجام دهیم این عدم توجه به شک بعد از محل، مختص نماز است.
از فرمایشات امیرالمومنین به کمیل است که هر روز صبح بعد از بعد از «بسم الله» به مولایتان سلام بدهید. در اهمیت بسم الله روایات بسیار داریم.
اگر در ابتدای سفر بسم الله و در پایان آن الحمدالله گفته شود خدا گناهان همه ی اهل سفر را می آمرزد.
یک عالم شیعه ی هندی برای سید نورالدین میلانی (پدر آقا سید علی) نقل کرده که یک بت پرست که حکم قتلش آمده بود مراجعه می کند که شما بزرگی دارید که کمکتان می کند، می شود برای من هم کاری کنید؟ گفتم لباس تمیزی بپوش و برو در قبرستان و صدا بزن ای کسی که شیعیان را در گرفتاری ها نجات می دهی! مرا هم نجات عنایت کن!
فردی آمده بود و گفته بود برو تو در مشکلت تبرئه می شوی! ... . چنین شده بود.
داستان جوان نیازمندِ لرستانی که در مشهد دانشجو می شود؛ کیف پر از طلا را پیدا پیدا می کند و تحویل صاحبانش می دهد ... آن ها این پسر داماد خودشان می کنند و اداره اش می کند. (داستان را پدر این پسر برای آقای سبط نقل می کند)
قرآن کریم می فرماید شما به وظیفه تان عمل کنید، عزت دست ماست.
نکته ی اساسی در بحث خلقت شیطان این است که: خداوند رشد بسیاری از موجودات عالم را اختیاری قرار نداده، اما بخشی از آفریده ها هم هستند که ترقی و کمال آن ها را به خودشان سپرده و انسان از این دسته است. تعالی بشر به این است که شیطان جلوه گری کند و شخص آخرت ابدی را به دنیای فانی ترجیح دهد. ما هربار به شیطان جواب رد بدهیم بالا می رویم!
برنده شدن در امتحان دنیا میسر نیست جز با التجاء به ساحت معنوی سید الشهداء علیه السلام ...

آقای سیدمحسن سبط - منزل آقای کاشانی - 1393/8/9 - 6 محرم 1436
روایت: مرگ انسان ها به گناه، بیشتر از مرگ آن ها به اجل واقعی است.
مرحوم صاحب مکیال: شکر وجود آن نازنینی که مقدمه ی تمام نعم است .... (مراجعه شود به مکیال)؛ تمام نعم اخروی و تمام نعم دنیوی به برکت وجود حجه الله است.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: من برای احدی کاری انجام ندادم چون قرآن می گوید: إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ. (اسرا،7)
یک افسری قبل از انقلاب داشت سخنرانی می کرد که باید این مجالس مربوط به امام زمان را محدود کرد. همین که اسم امام زمان می آید یک افسری به احترام نام حضرت بلند می شود؛ چند شب بعد (یا فردایش) یک نفر می آید در خانه شان می گوید شما آن جا به احترام ما بلند شدید آقا تشکر کردند.
آیه ی  إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ  (رعد،7) که ناز شد حضرت خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله و سلم در قسمت اول اشاره به خودشان کردند و در قسمت دوم دست به سوی سینه ی امیرالمومنین گذاشتند. 
400 جا ابوحنیفه گفت: پیغمبر اینجور فرمودند و من اینجور می گویم!!!
حضرت رضا به ابن زبیده فرمود: من خوابی دیده ام که یک نردبان صد پله ای داشت و من از آن بالا رفتم و بالای آن دیدم 5 تن در قصری هستند و سید حمیری برایشان شعری می خواند به قسمتی از شعر که مربوط به غدیر بود رسید و در این جا حضرت رسول دست بالا بردند و فرمودند که خدایا تو می دانی که من پناهگاه را به این مردم معرفی کردم.
وقتی اشعار تمام شد، پیامبر به جضرت رضا فرموده اند که پسرم این شعر را حفظ کن و به پیروان ما بگو این شعر حمیری را حفظ کنند و مکرر بخوانند خداوند بهشت را برای آنها ضمانت می کند.
بین ابوذر و ابوجهل در شناخت پیامبر فرقی نیست. اما یکی می پذیرد و دیگری عناد می ورزد. (این هدایت تکوینی است که در آن پذیرش ماست که عامل رشد و حرکت است).
شکرگذاری نعمت هدایت موجب آن می شود که فرد به عنایت حجه الله رشد کند. وقتی کسی هدایت تکوینی را پذیرفت، حالا داستان هدایت تشریعی آغاز می شود.
داستان اباعبدالله الحسین علیه السلام سری است که در این دنیا بر ما آشکار نمی شود ...

حاج آقای افتخارزاده - 1393/8/11 – 8 محرم 1436 - منزل آقای مصطفائی
کار امام حسین علیه السلام در مجموعه ی کار ائمه است. اگر بخواهیم مجموعه ی کار امامان را بهتر متوجه شویم که در زندگی با خلفا و حکومت ها بر سر چه مسئله ای اختلاف داشتند (ما بِهِ النزّاع چه بود؟) باید همه ی مجموعه را ببینیم.
اگر قرار بود کاخ ظلم یزید ویران شود و کاخ ظلم دیگران که این اتفاق نیفتاد! مگر امروز در مکه و مدینه کاخ ظلم آل سعود نیست؟! اگر نزاع سر تکیه زدن به حکومت است که حکومت دست اهل بیت نیست! پس چطور می گوییم «و ساسَهَ العباد»؟ اگر دعوا بر سر ثروت حجاز بود که روزی دست بنی امیه روزی دست بنی عباس و امروز دست آل سعود است!
از امام صادق علیه السلام پرسیدند: آقا نزاع شما با بنی امیه و بنی عباس بر سر چیست؟ حضرت فرمودند: «قُلنا صَدَقَ الله، قولوا کَذَبَ الله».
اصل قضیه این بود که یزید و قبل از او معاویه آمدند که حکومت کنند و به همه جا اعلام کنند که آن که از بالای غار حرا آمده پایین می خواست حکومت کند و قضیه ی پیامبری اش دروغ است.
(سعدی می گوید: اگر آسمان در مرگ مستعصم عباسی خون بگرید جا دارد!)
اگر ما بفهمیم امام حسین چرا قیام کرد می فهمیم که چرا خلفا به دین خدا چسبیدند! اگر امام حسین قیام نمی کرد ابوحنیفه ها درست می شدند. روزی که امام حسین از مکه حرکت کرد، همه ی قرآن خوان ها و علما با یزید بیعت کرده بودند! آن زمانی بود که اگر امر دایر شود بین خلیفه و نماز و روزه و ... خلیفه برتراست. امام حسین سال 61 هجری حالی کرد که جد ما حکومت را برای دین می خواست نه دین را برای حکومت، سیاست یکی از ابزار دین است.
دو خلیفه ی اول نمی توانستند بدون لباس دین حاکم شوند عثمان کمی کار را باز کرد و معاویه این حرکت خزنده را پیش برد. به حدی که وقتی اصحاب معاویه حجربن عدی را زنده به گور می کنند از خودشان نمی پرسند چرا؟
اما یزید که دید حکومت جا افتاد گفت: لیس اجدادی ببدر شهدوا ... ( مراجعه شود به اشعار یزید)
حالا داستان به این جا رسیده که امام حسین علیه السلام حکومت او را امضا کند. یا نه!  اگر حسین بن علی این حکومت را امضا می کرد امروز می شد بگوییم خلیفه ی پیامبر ( یزید) اشتباه می گفتند؟
هستی ام را سر به سر با نیستی سودا کنم...!!!
امام حسین علیه السلام فرمود: خدایا به چه قیمت این دین را نگه دارم؟
خدا که نمی خواهد امام حسین جوانش را بدهد. آن خیانت کاران حاضرند برای حکومت بچه های امام را هم سرببرند! حالا در حفظ این دین کار اساسی با امام حسین بود و بعد از امام هرچه انسان های آزاده هستند باید هدف ایشان را تعقیب کنند تا دوباره خلفا حاکم نشوند.
روز عاشورا نیم ساعت از طلوع آفتاب گذشته شیپور جنگ نواخته شد و 30 هزار نفر به جنب و جوش آمد؛ حالا امام فرمودند: اگر می خواهیم بمیریم چرا با ذلت؟

آقای سیدحسن افتخارزاده – جلسه ی تاریخ اسلام - منزل آقای جدی- 1393/8/16 - 13 محرم 1436
فرمایشات ائمه با توجه به مخاطب آن فرمایش سطحش فرق می کند.
گاهی لازم نیست بر اساس اعتقاد خودمان بحث کنیم، بلکه بر اساس اعتقاد او که خودمان هم آن نظر را قبول نداریم صحبت می کنیم. مثل نامه ی امیرالمومنین علیه السلام به معاویه که حضرت به او با توجه به اعتقادات او صحبت می کنند.
کمال ما در این است که همه ی مقامات را داشته باشیم. انبیا در مقام انسانی شان کاملند. لازمه ی مقام انسانی مقام جسمانیست اما اگر شخصی مقام انسان کامل یافت می تواند گاهی از مقام جسمانی خود بگذرد.
اهل البیت مقام نورانیت هم دارند.
حضرت زین العابدین در روز 12 محرم به مقام جسمانی در غل و زنجیر بودند اما با مقام نورانی خود آمدند کربلا برای دفن شهدا و برگشتند. برای اولیای الهی تجافی از مقام خود ممکن است (تجافی یعنی جا خالی کردن). این اجازه را خدا به حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف هم داده است که حضرت خود را در یک سن و سال و مشخصات ظاهری حفظ کنند.
آیا با وجود مقام نورانی افراد نیازهایشان به مقام جسمی و حیوانی وجود دارد؟ بله! با تمام واجدیت مثلا مقام انسانی ما همچنان محتاج مقام های حیوانی و جسمانی هستیم.
اساسا سر عبودیت همین است که محتاجت می کند تا فقر خودت را ببینی و ادعای خدایی نکنی! این کار خداست که در آینه ی فقر خودت غنای خدا و در آینه ی جهل خودت علم خدا را ببینی! حالا اگر تو مقام نوری داشتی ولی برای هیچ موجودی تکبر نورزیدی کمال توست!