مجلسی در فاطمیه ی 1395 ایام کسالت پدرم بود و فاطمیه؛ ششم فروردین هزار و سیصد و نود و پنج. منزل دوست قدیمی آقای سیدعلیرضا موسوی منش روضه بود. مجلسی که سال های قبل با پدر رفته بودیم و حالا ایشان در بیمارستان بستری بودند و من تنها! در آن زمان مطالعاتی در زمینه ی عدل الهی داشتم و سوالاتی به ذهنم رسیده بود؛ جناب آقای افتخارزداده هم طبق روال برخی جلسات اعلام آمادگی برای پاسخگویی به سوالات نمودند و من پرسیدم: «امضای تقدیر کجاست؟» و چنین شنیدم: تقدیر یعنی اعطاءُ القدره؛ یعنی خدا از قبل مقدر کرده که به ما چقدر ثروت بدهد. اگر تقدیر قدرت نباشد من قدرت فعل را ندارم. اگر او ابرام نمود و انرژی را دارد من فاعلم. تقدیر خدا این بود که بتوانند دری را ببندند ولی آن ها در را بستند و عده ای در منا کشته شدند. ابرام شده بود و امضاء شده بود که آن ها قدرت کشتن امام حسین علیه السلام را داشته باشند. همه کارها تقدیر شده اما این شمر است که امام حسین را می کشد. آن مراحل امضاء و ابرام در اعطایی قدرت است. 90 % اهل سنت که اشعری مذهبند این بحث های عدل الهی را نمی دانند. ما رایت الا جمیلا را حضرت زینب از کار خدا گفت نه از کار یزید. از حضرت زینب راجع به صنع خدا پرسید وایشان فرمودند: من خیلی زیبا دیدم صنع خدا را!