یک افطاری ماندگار

با بعضی دوستان، در شب احیای اول از ماه مبارک رمضان 1417 رفتیم مجلس!
پشت وانتِ یکی از بچه ها که نمی دانم از کدام فامیلشن کش رفته بود! (بخوانید قرض گرفته بود).

بعد از آن حال و توسل و اشک، نوع رانندگی شان در خیابان و ابراز احساساتشان نامتجانس بود!
میهمان دوستم آقا محمود روحانی پور بودیم شاید در حدود خیابان حضرت ولی عصر علیه السلام؛ که رسیدن به صرف سحری بهانه ای برای سرعت ماشین بود به شکلی که در میدان ونک در حال فروریختن از پشت وانت بودیم!
 
به هر حال به خیر گذشت و این تنها تصویر یادگار مانده از آن شب است که بر سر سفره گرفته شد.
از اغلب این جمع بی خبرم ولی هر جا هستند انشاء الله در پناه امام زمان علیه السلام باشند؛ اگر هم تصویر به دستشان رسید پیامی دهند تا از سلامت و موفقیتشان خوشحال شوم.