سفر عتبات چند روز مانده به آغاز سال 1380 هجری شمسی با اتوبوس راه افتادیم و نوروز را در این سفر نورانی بودیم. اولین سفرم بود و البته بازگشتمان هم از سوریه حاصل شد و توفیق زیارت حرم بی بی زینب سلام الله علیها و حضرت رقیه بنت الحسین علیه السلام هم روزیمان شد. در این سفر مادر بزرگ عزیزم حاجیه خانم زرین و حاجیه خانم اعظم السادات نیتی هم همراه ما بودند؛ خداوند هر دویشان را غریق رحمت فرماید. سال های سال از آن سفر به نیکی و خیر یاد می کردند. چون کمی پیش از سفر پای خانم شیخ عطار گچ گرفته شده بود، از همان ابتدای حرکت در ترمینال یک صندلی اضافه به ایشان دادند و من و ناصر و امیرحسین که در تصاویر هم با هم دیده می شویم جای نشستنمان به هم ریخت! ... ولی خوب سخت نگذشت! به هر حال ایثاری پیش بینی نشده یا ناخواسته بود! یکی از تصاویر که در کنار یک ضریح و دست جمعیست، مزار جناب میثم تمار است که با جوانان کاروان دمِ لعنی گرفتیم و حسابی از شرمندگی سکوت در طول سفر در آمدیم! ... البته مأموران صدام هم نظاره گر بودند! ... سفر خیلی خوبی بود! اگر آن دل صاف را امروز داشتم، شاید زیارتی به همان شیرینی نصیبم می شد! ...