آداب المریدین برگرفته از کتابِ مفتاح الفلاح 304 صفحه چاپ 1392 پایان مطالعه ی کتاب (به لطف الهی) در تابستان 1397 کتاب هدیه ای است به یادبود مرحوم آقای حاج عبدالله مهدیان که به مناسبت چهلم ایشان توزیع شد. مرحوم حاج عبدالله انسان واقعاً ویژه، متدین، متخلق و با درایتی بود. درایتش را از آنجا می دانم که تاجایی که من ایشان را می شناختم، آنچه را بلد بود و یاد می گرفت و سودی برای آخرتش داشت، به کار می بست. در جمع اطرافیانش هم تک بود. البته من با ایشان زندگی نکرده ام اما چند سفری در مشهد و در برخی برنامه ها در تهران به سخن گفتن با او نشسته بودم. اولین خاطره ی من از ایشان مربوط است به تابستان سال 1381 که در جمعی از جوانان و نوجوانان مسجد سادات اخوی (خ. ایران) مباحث اعتقادی و اخلاقی می گفتم. یک روز در میانِ صحبت متوجه شدم که پیر مردی وارد شد و در حالی که اکثر افراد ایشان را می شناختند (شاید غیر از بنده و چند نفری دیگر) در گوشه ای نشست و تا پایان صحبت به خوبی و با کمال ادب و تواضع گوش داد. مردی که بعدها فهمیدم پای منبر بزرگانی بوده و خاطرات او را از امثال شیخ مرتضی زاهد در کتابها خواندم. یکی دیگر از خاطرات من از ایشان این است که یک نوبت در جمعی از بنده خواسته شد مطلبی یا تذکری بگویم. به لطف خدا روایتی از کتاب شریف «کامل الزیارات» در ذهن داشتم و بیان کردم و کمی هم پیرامون آن سخن گفتم. شاید چند ماهی گذشته بود که در مجلس ختمی -که اتفاقاً هم شلوغ بود- دیدم حاج آقا عبدالله در موقع سلام پایانیِ مجلس، جمعیت را می شکافد و جلو می آید! من در عقب جمعیت بودم و ایشان جزو پیر مردها و بزرگترها در جلوی مجلس نشسته بودند. به من که رسیدند بعد از احوال پرسی های مرسوم گفتند: آقا! متن آن روایتی که از کامل الزیارات خواندید را می خواستم ... خداوند رحمتش کند. ما که جز خیر و نیکی از او ندیدیم و البته از برخی اطرافیان و بستگانِ ایشان آسیبِ بسیار دیدیم! گرچه در روز تشییع نتوانستم به مراسم برسم ولی یاد و خاطره اش همیشه برایم گرامی است! به هر حال پس از دریافت این کتاب تصمیم گرفتم ضمن مطالعه ی آن تا جای ممکن دستوراتش را عمل کنم. زمان می بُرد و مدتی کتاب را در کیفم داشتم که مثلا بعد از نماز ظهر که در خانه نیستم دعای مربوطه یا ذکر گفته شده را بخوانم. خود این کار و تلاش همراه خاطرات نیکویی بود که حلاوتش را در کامم حس می کنم. هذا من فضل ربی ... آنچنان که در مقدمه و حتی در بخش معرفی کتاب آمده، کتاب علاوه بر آنچه از معصومین علیهم السلام نقل نموده از توصیه ها و تذکرات صاحب نامان نیز استفاده کرده است. معمولاً توصیه های زیبایی است اما آنقدر پر و بال دادن به برخی معاریف که نه تنها معصوم نبوده اند بلکه برخی از آنها که در این کتاب به تجلیل از ایشان نام و دستور آورده شده در حیطه ی مباحث دقیقِ اعتقادی و عملی (نه مباحثی در سطح افراد عمومی جامعه) اشتباهاتی داشته اند، صحیح نیست. البته احتمالاً این نام آوران برای آماده کنندگان این کتاب مورد احترام بوده و هستند ولی در مُباحثات علمی جای سخن بسیار است. (پیشنها می کنم کسانی که در این زمینه علاقه مند به تحقیق و تأمل هستند به دو کتاب مراجعه نمایند تا این توجهِ نقادانه را به صورت علمی بررسی نمایند: «عارف و صوفی چه می گوید»، اثر مرحوم آیت الله میرزا جواد تهرانی و کتابی به نامِ «ادوارِ تاریخِ تصوف، از محققین متأخر و منتشر شده در سال 1396). در دست گرفتن چنین کتابهایی (آداب المریدین، عده الداعی، مهج الدعوات و ...)، حتی با رویکرد مطالعه را به همه، خصوصا جوانان 20 تا 30 ساله پیشنهاد می کنم. خواندن این کتابها (به لطف خدای حکیم) دنیا و آخرت ما را تغییر می دهد. گاهی برخی نکته ها و دعاهای این قبیل کتابها انسان را از لجن زار دنیایی شدن نجات می دهد. کاری که برخی ها حتی حاضر نیستند به آن فکر کنند! ... اگر توانستید متن عربی دعاهایش را با نگاهی بر ترجمه بخوانید، اگر هم نتوانستید همان متن عربی را و اگر توان خواندن عربی را ندارید و محروم از خواندنِ زبان قرآن و ادعیه هستید فعلاً ترجمه اش را بخوانید! خودِ مقدمات و تذکرات ابتدای ادعیه، توصیه های چگونه خواندن دعا و در چه حال و موقعیتی خواندن و ... دنیای جدیدی را در مقابل شما می گشاید. امتحان کنید! خدایا! ما را آسمانی کن و مزه ی مناجات با خودت در این دنیای فانی را به ما بچشان! ... دوست دارم بگویم: به هر قیمتی ...!