مادر مادر است

نویسنده: شانکار
مترجم: بهروز غریب پور
تصویرگر: پولاک بیسواس
ناشر: کانون پرورش فکر کودکان ونوجوانان
تعداد صفحات: 24
مطالعه شده در 1376/9/1

داستان بسیار جالب و آموزنده ای است. نشان دهنده ی ذره ای از مهر مادری آن هم نه در انسان اشرف مخلوقات، بلکه در حیوانات است!
راوی بچه سنجاب را به قفس خانه می آورد. با هر ترفندی سعی در دور کردن سنجاب مادر دارد ولی مادر، مادر است. تعریف کننده ی ماجرا از شب تا صبح حالات آنان را می بیند و صبح بچه سنجاب را به مادرش می رساند.

نام مادر، همیشه و برای همه مقدس بوده است. شاید برای خیلی ها مقدس تر از نام پدر!
با همه ی خطاهای برخی پدران و مادران هم این تقدس کاسته نمی شود.
پدری که به خاطرِ شیفتگی به نگاه یک کارمندِ یک اداره، همسر و فرزندانش را رها می کند و بعد با ده ها ناراستی در رفتار حاضر به پرداخت اندکی نفقه برای بچه هایش می شود و سالها آنها را طرد می کند یک استثناست. پدر ارزشمند و  پدری مقدس است!
مادری که شوهرش را در خیابان کتک می زند که طلاق بگیرد، یا شوهرش را در زندان می اندازد که کمی سکه ی طلایی خرج مانتو و پیراهنش کند و به تنها چیزی که فکر نمی کند بچه هایی است که شبها بی آغوش مهربان مادر می خوابند، نام مادری را یدک می کشد! مادر گرامی است و مادری مقدس است!

تاریخ هم نشان داده که کسانی مادر مؤمنین نامیده شده اند که خون بسیار از پیروان خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله و سلم و حق مداران را ریخته اند و زنی به عظمت حضرت خدیجه سلام الله علیها مهجور است!