صد و بیست حدیث

سرشناسه: رح‍م‍ان‍ی‌ ه‍م‍دان‍ی‌، اح‍م‍د، ١٣٨٣ - ١٣١٨، گ‍ردآورن‍ده‌
عنوان و نام پدیدآور: ص‍د و ب‍ی‍س‍ت‌ ح‍دی‍ث‌/ج‍م‍ع‌آوری‌ اح‍م‍د رح‍م‍ان‍ی‌ ه‍م‍دان‍ی‌
مشخصات نشر: ت‍ه‍ران‌ : زع‍ی‍م‌ ، ١٣٨٣ .
مشخصات ظاهری: ‏ ٣٠۴ ص
‏ ع‍ن‍وان‌ روی‌ ج‍ل‍د: ص‍د و ب‍ی‍س‍ت‌ ح‍دی‍ث‌ ه‍م‍راه‌ ب‍ا خ‍اطرات‍ی‌ از ع‍ال‍م‌ رب‍ان‍ی‌ آی‍ت‌الله ال‍ع‍ظم‍ی‌ آخ‍ون‍دی‌ م‍لاع‍ل‍ی‌ ه‍م‍دان‍ی‌(ره‌). یادداشت های کلی:
‏ چ‍اپ‌ ق‍ب‍ل‍ی‌: م‍ک‍ت‍ب‌ ال‍ح‍دی‍ث‌، 1371 (در 320 صفحه که من این چاپ را خواندم)
موضوع: اح‍ادی‍ث‌ ش‍ی‍ع‍ه‌ - ق‍رن‌ 14
موضوع: م‍ع‍ص‍وم‍ی‌ ه‍م‍دان‍ی‌، ع‍ل‍ی‌، 1357 - 1274 - خ‍اطرات‌
پایان مطالعه در زمستان 1382

کتاب مجموعه ی 120 روایت و توضیحاتی پیرامون آن است که از منابر هفتگی مرحوم رحمانی همدانی برگرفته و تنظیم شده و در کنار این روایات داستانها و حکایاتی اخلاقی هم نقل شده که کتاب را از جهت تنوع مطلب برای خواننده شیرین تر می سازد.
از جمله حکایات نقل شده در این کتاب:
 
مرحوم آخوند همداني می فرمودند:
در بازار همدان شخص ظاهراً عادی بود به نام «تراب» كه مردم او را «تراب سبيل» می خواندند. دكّه‌ی كوچكي داشت و در آن جا مشغول پينه دوزی بود. در همان محل نيز مردی به نام شيخ سليمان كه در مسجدِ محل نماز می خواند، زندگی می كرد. زماني فرا رسيد كه خداوند فرزندی به شيخ سليمان مرحمت فرمود.
مادرِ همسر او گفت: ای شيخ! براي خرج‌های فرزندت فكری نما!
شیخ سليمان از خانه بيرون آمد و به سوي مسجد راه افتاد، وقتي از جلوی دكّه‌ی تراب عبور می نمود، تراب او را صدا زد و گفت: شيخ سليمان، ببين در دَخل من چقدر است!
نگاهي كرد و گفت: فلان مقدار!
تراب گفت، اينها مال شماست. برداريد و هر چه لازم داريد تهيه كنيد؛ شيخ آنها را برداشت و رفت. هر چه لازم بود خريد و به سوی مسجد روانه شد. در بين نمازِ خود به فكر تراب افتاد و اين كه او از كجا می دانست كه من بی پولم؟!
آخرُالامر در نماز خود شك كرد و نماز چهار ركعتی را 6 ركعت خواند و از مسجد خارج شد!
در وقت بازگشت،  در حالي كه از جلوی دكّه‌ی تراب رد می شد صدای او را شنيد كه مي‌گفت: شيخ سليمان! تو چه كار داشتی كه تراب از كجا دانست تو پول نداری، تا در نمازت اشتباه كنی و چهار ركعت را 6 ركعت بخوانی؟!