حکایت کشف حجاب

(ج1 و ج 2) که در نسخه ی جدید در یک جلد منتشر شده است.
ج 1: چاپ چهارم- 1378- 160 صفحه
ج 2: چاپ اول - 1378- 200 صفحه
مجموعاً حدود 360 صفحه (تعداد صفحه در چاپ تک جلدی: 352 - نوبت چاپ: ششم 92)
از انتشارات موسسه فرهنگی قدر ولایت
تحقیق و تدوین موسسه فرهنگی قدر ولایت. گروه موضوعیِ تاریخ معاصر
پایان مطالعه جلد اول در 1378/12/19
پایان مطالعه ی جلد دوم در 1378/12/25

کتاب شامل خاطرات و حکایت‏ها از واقعه کشف حجاب، حادثه ی گوهرشاد، اسناد و مدارک خشونت رضاخانی و مقاومت مردمی است. مطالعه یا لااقل مرور کتاب نکات جالبی نصیب خواننده می‏ کند.
اين كتاب در 2 بخش و 8 فصل نگاشته شده است. به عنوان نمونه به محتوای برخی قسمتها اشاره می شود:

 فصل اول:
انگيزه و سير تاريخی كشف حجاب توسط رضاخان مير پنج و رويكرد آن
1-در 11 آبان 1304، رضاخان پهلوی با عوام فريبی و تظاهر به دين مبين اسلام (پيش از آغاز رسميت يافتن سلطنت اش)، طی ابلاغيه ای به عموم مردم ايران مقاصد خود را طبق دو اصل، يكي اجرای احكام اسلام و ديگری رفاه حال مردم اعلام می كند.
2-بعد از ابلاغيه ی مذكور، مسافرتهای زيادی به قم می كند تا شايد علما و شخصيت هاي دينی را همراه خود كند كه موفق نمی شود.
3- از دولت انگليس كه سياست نوين استعمار را دنبال می كرد كمك می گيرد و آنها با فرستادن ميسيونهای مذهبی و تاسيس مدارس خارجي براي تحصيل فرزندانِ خانواده های اشراف در ايران، فرهنگ غربی را دنبال مي كنند.
4- شخصی بنام محمد علی فروغی يهودي الاصل، جاسوس انگليس و سفير ايران در تركيه، برنامه و امكان مسافرت رضاشاه را به تركيه برای مصمم كردن او به پذيرش فرهنگ غربی و تشويق در اقدام كشف حجاب، فراهم می كند و او در 12 خرداد 1313 به تركيه می رود.
5- پس از بازگشت از تركيه، در اول فروردين 1314 امر می كند كه مردها كلاه شاپو به سر بگذارند و زنها بدون چادر از خانه خارج شوند.
6- در 17 دي ماه 1314 خانواده ی سلطنتی خود را بی حجاب پيش قدم می كند و به دانشسرای عالي می برد و در آنجا طی نطقي مفصل بطور رسمی اعلام بی حجابی می كند و می گويد «چادر و چاقچور، دشمن ترقي و پيشرفت مردم ايران است! من وقتي به تركيه رفتم و ديدم زنهای آنها حجاب را دور انداخته بودند و دوش به دوش مردها كار می كنند، ديگر از هر چه زن چادري بود بدم آمده است!!»
7- بعد از اين ابلاغ برخی زنها به خيابانها ريختند و شروع به رقصيدن با مردها ي بوالهوس كردند و معضلی در شهرها، خصوصاً در تهران ايجاد كردند و از طرف ديگر مامورين شهربانی و پليس در تهران و در شهرستان ها، عناصر فرمانداری ها و بخشداری ها، مزاحم زنان عفيف و چادی شدند و به زور چادر از سر آنها و نقاب از صورتشان می كشيدند.
8- روزنامه هاي دولتي از جمله ايران امروز،17 دی را گرامی داشته و سرمقاله های متعددي براي آزادی زنان نوشت و رژيمِ منحوس رضاخان را در كشف حجاب ياری داد.


فصل دوم و سوم: اسناد خشونت رضاخان، قيام مردمي و رهبران دينی
در اين فصل ها اسنادیي ارائه شده كه از يك سو خشونت رضاخاني و از ديگر سو مقاومت مردمی و قيام آنان را به رهبری روحانيت نشان می دهد.
1. اسناد خشونت رضاخاني: در اين فصل اسناد قابل ملاحظه ای مبني بر جديت رژيم رضاخاني در جهت مراقبت از كشف حجاب نشان می دهد. نامه ها، بخش نامه ها، سفارش ها و توصيه های سران حكومتی از وزير تا استاندار و شهردار، اداره ی شهرباني ها و حتی اداره ی ثبت احوال و همه و همه حاكی از اجرای اين ماموريت به اشكال ذيل دارد:
• ورود زنهای چادری به حرم مطهر امام رضا علیه السلام ممنوع و به شدت و خشونت از آن جلوگيری می كنند.
• براي روضه خوانی اجازه نمی دهند و ممنوعيت و مزاحمت شديد ايجاد می كنند.
• چادر و چارقد و ... ممنوع می شود.
• به مستخدمين دولت مساعده می دهند كه چادر از سر زنان بردارند.
• براي عمامه روحانيون ممانعت ايجاد می كنند و كسانی كه تازه مي خواهند عمامه بگذارند بايد مجوز بگيرند.
• از ورود زنهای با چادر در اماكن و معابر عمومی جلوگيری مي كنند و ...
قيام مردمي و رهبران دينی:
در اثر فشار ظالمانه ی عاملان اجرايي اين طرح ننگين، اعتراضات آغاز شده و به تدريج تبديل به مقاومت مردمی می شود و وقايع بسياری را بدنبال خود آورد.
1/2 – قيام مردم قم در صحن مطهر حضرت معصومه سلام الله عليها
2/2 – قيام مردم مشهد مقدس در مسجد گوهر شاد در صحن مطهر امام رضا علیه السلام

فصل چهارم: حكايت ها و خاطرات از علما و شخصيت ها
در اين فصل و همچنين فصل اول از بخش دوم كتاب، خاطرات و حكايتهايی از علما و شخصيتهایی نقل شده است كه شاهد جنايات رضاخان تحت عنوان كشف حجاب بوده اند.

... و حکایت در موضوع حجاب و جنگ بین نفس و هوس و بندگی خدا همچنان باقی است ...