قمار عاشقانه

عبدالکریم سروش (حسین حاج فرج الله دباغ)
انتشارات صراط
چاپ دوم - اردیبهشت 1379
330 صفحه
پایان مطالعه در 1392/2/27

کتابی است به غایتِ خطا و استنتاجهای ناقص که امید است از روی نا آگاهی باشد و نه غرض ورزی!
اینکه آقای سروش از زمانی به عنوانِ یکی از ناقدان جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته و مواضع حمایتی و نقش آفرینی های گذشته ی خود را به دفعات توضیح یا توجیه نموده امری روشن است، و این که برخی موضع گیری های ایشان به جهت تقابلی است که با حکومت ایران داشته و دارد امری مسلم است، اما این که چرا ایشان اینگونه بر خلاف آیات مبارکات و روایاتِ محکم و بیّن شیعی سخن می گوید و می نویسد جای سؤال است! سوالی که عده ای کوشیده اند برای آن جواب هایی بیابند! ...

برای بنده یقینی است که خواندن کتابهای ایشان و شنیدن فایلهای صوتی ایشان برای کسانی که تحت تعالیم ناب شیعی قرار نگرفته اند و تسلطی بر مبانی ندارند از مصادیق رجوع به کتب و فایلهای صوتی ضاله است. کتب ضالّه (کتاب‌های گمراه کننده) یا کتب ضلال اصطلاحی است در فقه شیعه و به کتاب‌هایی گفته می‌شود که موجب گمراهی خوانندگان از دین یا مذهب حق می‌شوند؛ یا به دلیل این که محتوای آن‌ها مخالف حق است یا به این دلیل که با انگیزه ی گمراه‌ کردن نوشته شده‌اند. بنا بر نظر فقیهان شیعه حتی نگهداری این کتاب‌ها فقط در صورتی‌ که هدفی مانند نوشتن ردیه بر مطالب آن باشد جایز است.
در سوره ی مبارکه ی لقمان آمده است: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَهَا هُزُواً أُولئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ‌ (آیه 6) و برخى از مردم كسانى‌اند كه سخن بيهوده را خريدارند تا [مردم را] بى‌[هيچ‌] دانشى از راه خدا گمراه كنند، و [راه خدا] را به ريشخند گيرند؛ براى آنان عذابى خواركننده خواهد بود. مرحومِ علامه طباطبایی درباره معنای لهو در این آیه معتقد است که لهو چیزی است که از کارهای مهم باز دارد و حدیث لهو سخنی است که از حق باز دارد، نظیر افسانه‌های خرافی و داستان‌هایی که به فساد و ستم سوق دهد. گویا مراد، کسی است که سخن لهو را برای برگرداندن مردم از قرآن و به تمسخر گرفتن آن به کار می‌گیرد و القا می‌کند که سخن قرآن مثل سخن وی و داستان‌های آن مثل داستان‌های اوست.
همچنین در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که می‌فرمایند: «هر چیز نهی‌شده که با آن به چیزی غیر از خداوند نزدیکی شوند، یا کفر و شرک و معاصی تقویت شود یا هر آنچه که به حق توهین شود،‌ خرید و فروش، نگه‌داری، هدیه، عاریه دادن و هر تصرفی در آن حرام است؛ مگر ضرورتی در آن باشد. (که تشخیص این ضرورت هم کار هر فردی نیست!)


روشن است که چنین عرضی به معنای این نیست که هیچ مطلب خوبی در نوشته های ایشان نیست اما گاهی این امتزاج به حدی است که مخاطب متوجه آنچه در روان و نگاهش می افتد نمی شود! خواسته یا ناخواسته مطالبی بر او القا می شود که در مقابلِ مثلاً توصیه ی به گذشت یا مهربانی که می شد در نوشته ها یا سخنرانی های دیگری نیز به دست آورد، مبانی اعتقادی و رفتاری اش تحت تأثیر قرار می گیرد!
تقابل برخی مطالب این کتاب را در دوره ای از جلسات با محتوای «امامت» در سالِ 1392 بیان کردم که شاید زمانی توفیق یافتم تا فایلهای صوتی آن را تنظیم و در اختیار محققین و جوانان قرار دهم.

به هر ترتیب شیفتگیِ آقای سروش نسبت به جلال الدین محمد بلخی که به دفعات نیز توسط خود ایشان در سخنرانی های مختلف اشاره شده است، تحلیل های غلط بر پایه ی این شیفتگی، و احساس وظیفه ای که ایشان برای نشرِ اندیشه های به دور از استدلالِ خود احساس می کند انسانِ پژوهشگر و متتبع را حیرت زده می کند!
هر فردی می تواند به ادبیات یا زبان نظم علاقه مند باشد اما اینکه بر اساس شعری و حکایتی بی پایه در باره ی چگونگی ارتباط با خالق عالم سخن بگوید و این گونه اندیشیدن را توصیه و آن گونه اندیشیدن را تخطئه نماید ...! آن هم بدون حتی یک استدلال! ...
عبور آسان از کنار امری مهم در بیان قرآن و اهل بیت علیهم السلام که موضوعِ «تنزیهِ خدای متعال» است به جهت میل بشری به نزدیکی بیشتر با خدای دست یافتنی، می تواند نشانه ی عدم درک صحیح از موضوع تنزیه و نظام بندگی باشد!
... و البته سخنان ایشان در فراز و نشیب های گفته ها و نوشته ها به نقطه های خطر آفرینی در موضوعِ «نُبوت»، «امامت» و ... می رسد!