جرعه های جانبخش
فرازهایی از زندگی علامه طباطبایی

غلامرضا گلی زواره
موسسه فرهنگی انتشاراتی حضور
چاپ دوم: پاییز 1377
در 430 صفحه
پایان مطالعه در 1378/4/26

این کتاب هدیه ی مؤسسه ی پیام هدایت بود به مناسبت روز معلم (78/2/12). مطالعه ی تدریجی این کتاب را در 78/3/16 برابر با 21 صفر 1420 آغاز نمودم و در ساعت 20/20 روز شنبه 78/4/26 برابر با 3 ربیع الثانی 1420 به پایان رساندم.

کتابِ جالبی بود. البته حدود 50 صفحه از این کتاب 430 صفحه ای یا چندان مفهوم نبود و یا برایم سوال ایجاد کرد، که عمدتاً مربوط به مطالب تخصصی در دانش فلسفه بود که در آن زمان اشراف کمتری بر آن داشتم! بعضی قسمت های کتاب هم واقعاً جالب و خواندنی و مورد توجه بود که علامت زدم.

مطالعه ی سیره ی زندگی برخی کسانی که به شکل های گوناگون تأثیرگذار بوده اند اگر به ارادت و مرید شدن یا شیفتگی منتهی نشود، آموخته های خوبی دارد.
همیشه باید مراقب این آفت در خواندن زندگی نامه ها و سرگذشت ها بود! ارادت فقط به چهارده نفر! از بقیه می توان آموخت و حتی می تواند آثارِ دوری از در خانه ی اهل بیت علیهم السلام بودن را از سلوک برخی درک کرد؛ هیچ خواندنی ای نباید به سرسپردگی بیانجامد ... ابداً! چیزی که گویی طبعِ آسوده طلبِ انسان می جوید و در جوان های علاقه مند به رشد معنوی هم دیده می شود! قرار بوده است با برخی درس آموزی ها به درگاه ربوبی تقرب جوئیم و خضوعمان در برابر حجت های الهی افزون گردد ولی درِ خانه ی یک غیر معصوم می نشینیم و می مانیم و می مانیم و می مانیم! ...
امامِ رئوف را رها می کنیم و در مقابل شیخِ بها و شیخ حسنعلی خم و راست می شویم. دُردانه ی عالم خلقت را پشت می کنیم و برای مرحوم نخودکی ختم می گیریم! ... این تازه حال و روز ماست که این حرف ها را خرافه نمی دانیم! وای به حال دیگران! ...