«نردبان آسمان» شرح نهج البلاغه

نردبان آسمان

* پنجشنبه – 25 مرداد 1397 – 4 ذی الحجه 1439 – 16 اوت 2018

• در بهار و تابستان امسال، فرصتی برای شنیدن مجموعه ی «نردبان آسمان» به امید بهره مندی بیشتر از کتاب شریف نهج البلاغه، اختصاص دادم؛ مدت زمانی برای شنیدن و یادداشت برداری که حدود 120 ساعت شد. باید به آقای دکتر محمدعلی انصاری تبریک گفت که با همتی وافر و تلاشی ستودنی، توفیق آن را یافته اند که در زمره ی توجه دهندگان مؤمنین به فرمایشات وجود مقدس امیرالمؤمنین علی علیه السلام باشند.
• آن روز که با لطف الهی تصمیم گرفتم سال 1397 شمسی را برای خود، سال «نهج البلاغه» قرار دهم و به قدر ظرف کوچکم که آن هم با عنایت مولا خواهد بود از این بحر مواج و دریای بی انتهای کتابِ مبینِ حق، جرعه ای بنوشم، نمی دانستم که این قدر دچار غَبن و حسرت خواهم شد. چه غفلتی داشته و داریم از این کتابِ عظیم! که البته خودِ این کتاب گزیده ای است از فرمایشات امیر عالم امیرالمؤمنین علی علیه السلام.
• گرچه گاه گاهی به مناسبت هایی مراجعه هایی به این کتاب شریف داشته ام اما وای از حسرت بی بازگشت از عمری که بدون اُنس با این کتاب گذشت! ... به هر حال لطف خدا و دستگیری ولیّش شامل حال شد تا به همین مقدار از زندگی را به فرمایشات باب علم نبی صلی الله علیه و آله بیارایم، و البته نمی دانم چقدر بهره و توشه برداشته باشم! در خلال استفاده از فایل های صوتی مجموعه ی «نردبان آسمان» نکاتی به ذهنم رسید که یاداشت نمودم و تصمیم داشتم برای موسسه ی آقای انصاری هم ارسال کنم تا به دست ایشان نیز برسد؛ نکاتی که عمدتاً جنبه ی نقد و سوال داشت، که البته اصل این تلاش و توفیق ایشان ستودنیست؛ اما متاسفانه یادداشت های مکتوبم در میان کتاب ها و در کشاکش یک اسباب کشی پیش بینی نشده و ناخواسته گم شد! اما به امید روزی که با یافتن آن نوشته های شانزده گانه، نکات مورد نظر را تکمیل کرده و به اشتراک بگذارم چند مطلبی را در این جا می آورم:
• 1) ...
• 2) ...
• ...
• 17)  در شرح حکمت 282 نهج البلاغه، نیکیِ پیامبران بر همسرانشان را به عنوان شهوتِ نساء مطرح می کنند و استنادی هم به روایتِ جعلی منقول از مولوی می کنند!
• 18)  در جایی از بسخن، از ابن عربی به عنوانِ عارفی بزرگ یاد شده و عبور می شود. در حالی که به نظر می رسد با توجه به مطالعات گوینده ی محترم و اساتیدی که در شهر مقدس مشهد بوده و هستند، ایشان خود به انحرافاتِ ابن عربی (لا اقل تاحدی) واقف باشند. پس نیکوست که یا از او یاد نشود و یا اگر نامی از او برده شد او را نستایند بلکه شخصی را که پیروان صاحب خُطب نهج البلاغه را خوک می داند به گونه ای در خور گفته هایش یاد کنند!
• 19)  آقای انصاری عزیز! آیا «فلسفه ی وجودی امام، فدا شدن برای قرآن است»؟ این مطلبی را که شما می فرمائید بر اساس چه مستنداتی است؟
• 20)  در توضیح خطبه ی قاصعه به مناسبتی اشاره به معنای عزم و اولوالعزم می شود. سپس برای این کلمه واژه شناسی ای می شود در حالی که انتظار می رود در حالی که مُدرس محترم در مباحث اخلاقی اشاره به مفاهیم روایی می نمایند در این جا نیز تمام قامت در دفاع از حریم امام عصر علیه السلام وارد شده و با وجود روایاتی این چنین «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً. قَالَ عَهِدْنَا إِلَيْهِ فِي مُحَمَّدٍ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ فَتَرَكَ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ عَزْمٌ أَنَّهُمْ هَكَذَا وَ إِنَّمَا سُمِّيَ أُولُو الْعَزْمِ أُوْلِي الْعَزْمِ لِأَنَّهُ عَهِدَ إِلَيْهِمْ فِي مُحَمَّدٍ وَ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِ وَ الْمَهْدِيِّ وَ سِيرَتِهِ وَ أَجْمَعَ عَزْمُهُمْ عَلَى أَنَّ ذَلِكَ كَذَلِكَ وَ الْإِقْرَارِ بِهِ.الكافي (ط - الإسلامية) / ج‏1 / 416 / باب فيه نكت و نتف من التنزيل في الولاية .....  ص : 412)» صاحب عزم بودن خود را در ولایت امام زمان علیه السلام آشکار سازند. این جا جایی بود که باید با استناد به بیانات روشن روایات، صحبتی محکم و مطنطن در اهمیت ولایت صاحب این عصر می فرمودند اما به سادگی و با توضیحی راجع به معنای عزم و حتی اشاره به اولوالعزم نبودن حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام از کنار این مطلب مهم عبور می نمایند!
• 21)  در بحث توحید برخی اشارات جناب انصاری قابل نقد می باشد و این نقد ها هم عمدتاً متوجه رویکردها و آموخته های فلسفی ایشان است (که البته ایراد متوجه نظامِ آموزشی مراکز حوزوی و دانشگاهی است که فرمایشات بَیّن اهل بیت علیهم السلام را با قالب های صحیح فرض شده ی یونانی توضیح می دهند). از جمله فرموده های قابل بحث ایشان چنین عباراتی است: خدا صفت عارض بر ذات ندارد! هر صفتی صادر می شود از حق صادر می شود!
• 22) «لیسَ فی الدارِ غیره دیّار» که البته جمله ی مشهوری است با مبانی اعتقادی توحید امامیه سازگار نیست و استفاده ی از آن در شرح فرمایشات امیر موحدان شایسته نیست!
• 23) در ذیل توضیح پیرامون نامه ی مولا به جناب محمدبن ابابکر، دو جلسه مباحث بسیار زیبا و تنبه برانگیزی در موضوع مرگ بیان شده است که شنیدنی است.
• 24) توضیحی غیرمعمول از روایتی که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در باره ی دیدار هنگام مرگ مؤمن و کافر با ایشان به جناب حارث همدانی فرموده اند! البته شاید این توضیح هم از جهاتی درست باشد ولی نباید به نحوی بیان شود که حضور امام را در هنگام جان دادن انسان ها دچار تردید کند (که در این زمینه روایات و نقل ها و مشاهدات قابل توجه است).