فایل های صوتی تدریس «الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الاربعة»

استاد: آيت الله جوادی آملی
عنوان درس: اسفار
موضوع: فلسفه
مجموعه: الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الاربعة
پایه: تخصصي
معاونت فضای مجازی دفتر تبلیغات اسلامی

از آن جهت که تعداد این فایل های صوتی زیاد و البته کیفیت بالایی هم ندارد، جلساتی را که می شنوم با ذکر تاریخ و زمان و محتوایش ثبت می کنم.

1. شنیدم جلسه ی 46
از جلد ششم اسفار
حدود 40 دقیقه
1400/1/7
نکته ها:
1. بحث تقسیم در باره ی واجب الوجود
2. تقسیم ها مربوط به ماهیت است و وجود این تقسیم ها را بر نمی دارد.
3. (اضافه ی خودم) ماهیت یا چیستی، آن است که در جواب «ما هو؟» (آن چیست؟) گفته می‌شود (الماهیة ما یقال فی جواب ما هو)، مثلاً وقتی متحرکی را از دور می‌بینیم و درست تشخیص نمی‌دهیم، می‌پرسیم:«آن چیست که حرکت می‌کند؟»، کسی که دید و بینایی قوی دارد، می‌گوید:«آهو است» و ماهیت آن را بیان می‌کند. «ما»یی که از ماهیت سؤال می‌کند، «ما»ی حقیقیه است نه «ما»ی شارحه. در فلسفه ، طرفداران نظریه اصالت وجود ، ماهیت را حد وجود و امری اعتباری می‌دانند.
ماهیت به معنای دیگری هم به کار می‌رود و آن «ما به الشیء هو هو» است؛ یعنی آن چه حقیقت شیء را تشکیل می‌دهد.
ماهیت به این معنا بر وجود هم قابل اطلاق است، ولی ماهیت به معنای اول در مقابل وجود است.
فصل را از آن جهت فصل گفته‌اند که ممیّز ذات است بعد از آن که در یکی از اجزای ذات با اشیای دیگر اشتراک داشته است.
← وحدت نوعی و جنسی
وحدتی که به هر ماهیت تام نسبت داده می‌شود وحدت نوعی نام دارد و تکرار تصور آن در یک یا چند ذهن زیانی به وحدتش نمی‌زند زیرا منظور وحدت مفهومی است نه وحدت وجود ذهنی آن. همچنین هنگامی که جهت مشترک ذاتی بین چند ماهیت مرکب را در نظر می‌گیریم وحدت دیگری به آن نسبت می‌دهیم که وحدت جنسی نامیده می‌شود.
← وحدت و کثرت عددی
در مقابل این دو قسم وحدت وحدت عددی قرار دارد که بر هر فردی از ماهیت‌ حمل می‌گردد و ملاک آن همان تشخصی است که فلاسفه پیشین آن را مرهون عوارض مشخصه می‌دانسته‌اند و نظر صحیح این است که این تشخص و این وحدت ذاتا صفت وجود فرد است و بالعرض منسوب به ماهیت می‌گردد.
افراد یک ماهیت را که ذاتا دارای کثرت عددی هستند واحد بالنوع می‌نامند چنانکه انواع مندرج در جنس واحدی را که ذاتا کثرت نوعی دارند واحد بالجنس می‌خوانند و روشن است که این دو قسم وحدت صفت‌ حقیقی افراد و انواع نیستند بلکه بالعرض به آنها نسبت داده می‌شوند.

4. واجب اعلی مراتب وجود است.