مجموعه ای از سخنرانی های عبدالکریم سروش

1) گر چه معمولا از لفظ «آقا» برای افراد مختلف با اندیشه های گوناگون در نوشته هایم استفاده می کنم اما برای کسی که منکر ولایت حقه ی الهیه ی امیرالمؤمنین علی علیه السلام است و شهادت وجود مقدس حضرت سیدالشهدا علیه السلام را با کشته شدن متخلّف ثانی مقایشه می کند و بر عزای حضرت ارباب و یارانشان در کربلا طعنه می زند، نمی توانم از لفظ «آقا» استفاده کنم؛ گرچه او گمراهی های متعدد دیگری هم دارد.
2) از آن جا که سروش تقریباً در همه ی گفتار هایش مستقیم و غیر مستقیم، در متن سخنرانی یا در بخش پرسش و پاسخ آن به نحوی تعدّی و طعنی نسبت به حقایق بلند دینی یا خاندان عصمت علیهم السلام دارد، به نظر بنده قطعاً شنیدن فایل های صوتی او برای عموم افراد جایز نیست. و البته کسانی خاص، با داشتن دانش کافی از معارف اهل بیت علیهم صلوات الله وظایف ویژه ای دارند.
3) شاید ثبت این بخش بیشتر نوعی نظم بخشی ذهنی در بررسی و تحلیل اندیشه ها و به کار گیری از آگاهی ای افزون برای دفاع از حریم خاتم الانبیا و مذهب حقه ی شیعه است؛ و البته که دیگر نوشته های سایت هم چنین ویژگی ای دارد ولی فضاهای گزارش گونه اش این مبنای نظم بخشی ذهنی را برای عده ای تداعی نمی کند.
4. روشن است که هر فردی ممکن است سخنان صحیح و حتی نیکویی داشته باشد؛ ممکن است در موضوعاتی تحقیق های خوبی انجام داده باشد؛ اما وجه نقد و تحلیل ما در سخنان سروش بخش نظرات او در عرصه ی اعتقادات عقلانی مستدل، تبیین های قرآنی واستنادات روایی اصیل شیعی است که واقعاً در این بخشه خطای بسیار کرده و آسیب بسیار زده است.

... و اما آن چه تا کنون و در چهار مرحله شنیدم:
1. اولین مجموعه هایی که از سخنرانی های سروش شنیدم، کاست جلسات او در جمع مادران دبستان نیکان (منطقه 3 تهران) بود. بعد از آن هم تعدادی دیگر از کاست هایش را از مؤسسه ای در نزدیکی دانشگاه تهران خریدم و بعضی را دو نوبت شنیدم.
آن زمان هنوز انحرافات فکری او چندان آشکار نبود اما برای عده ای بحث هایش، ورودی متفاوت به موضوعات بود.
این شنیدنی ها بیش از 20 ساعت زمان گرفت.
2. دومین نوبت شنیدن نقادانه ی سخنرانی های او، زمانی بود که در موضوع نُبوت کار می کردم و پاسخ به شبهات سروش در این عرصه بخشی از تلاش در تثبیت معارف شیعی بود؛ آن زمان اولین چاپ کتاب «بسط تجربه نبوی» هم وارد بازار شده بود. انصافاً کتاب تخریب گری در اعتقاد به قرآن، وحی و وجود مقدس خاتم النبیا صلی الله علیه و آله وسلم است. یادم هست که در فرصتی برای 14 صفحه ی آن کتاب حدود 60 مسئله استخراج کردم که باید برای مخاطب آن صفحات تبیین شده و رفع سوال شود تا آن مطالب برای فرد مسئله ساز نشود!
3. سومین نوبت سال هایی بود که استعمار پیر او را به عنوان 100 چهره ی مطرح دنیا معرفی کرده و شبکه ی BBC برایش مستدی ساخته بود.
سال هایی که عده ای از اساتید دانشگاه، دانشجویانشان را به او دعوت می کردند و عده ای خسته از شرایط اجتماعی و سیاسی ایران به چاه فکری او پناه می بردند و آرمانشان را در اندیشه های او می جستند! ...
4. چهارمین مرحله ی شنیدن سخنرانی های او زمانیست که حتی هم نظران پیشین او هم به نقد او شوریده و در دفاع از باورهایشان برآمده اند. زمانی که البته نقد اندیشه ها و دقت در سخنان هم چندان قیمتی ندارد! هر کس هر چه بگوید از منظر سیاسی دسته بندی می شود، دین و دینداری کهنه شده و به گوشه ای رانده و ... البته که عده ای در این رخدادها سهم جدی دارند!
اما نتیجه اش شادی شیطان، تهی شدن ذهن ها از گوهر اندیشه ورزی صحیح و غلبه ی غفلت و کم قیدیست! ...
اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَا، وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا، وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَیْنَا، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعِنَّا عَلَی ذَلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ وَ بِضُرٍّ تَکْشِفُهُ وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ وَ سُلْطَانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ وَ رَحْمَةٍ مِنْکَ تُجَلِّلُنَاهَا وَ عَافِیَةٍ مِنْکَ تُلْبِسُنَاهَا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
و آن چه ادامه می آید گزارشی از این نوبت چهارم است:
1. مصاحبه ی سروش در برنامه ی پرگار، همراه با حضور کمرنگ و ناتوان عبدالعلی بازرگان! در دو قسمت و پخش شده در می 2016 میلادی.
بخش هایی از این برنامه را با دقت فراوان و برای کتابی که در دست تدوین دارم نوشتم که این موجب نیاز به شنیده شدن چند باره ی آن بود. این زمان در دهه ی پایانی ماه مبارک رمضان 1443 (اردیبهشت 1401) صورت پذیرفت.
در اشاره به محتوای این فایل باید گفت: وقتی عقل خودبنیاد (به تعبیر مرحوم محمدرضا حکیمی) بدون ترمز در سراشیبی می افتد، مزخرف بافی اش بی حد و حصر می شود! فاعتبروا یا اولی الابصار!!
2. فایل های صوتی 14 جلسه سخنرانی با عنوان «اصناف دینداری» که از دوم تا بیست و چهارم مهر 1401 شنیدن آن به طول انجامید.
جز یک یا دو جلسه که نیاز به تبیین مبانی برای مخاطب دارد و زمان بیشتری برای رفع شبهات آن لازم است، 
به لطف و عنایت الهی تمام قسمت های دیگر آن را به عنوان یک جوینده ی دانش، می توانم خط به خط توضیح و صواب و خطایش را تبیین کنم. این را از این جهت می نویسم که اگر مخاطبی به سخن این بنده اعتماد داشت، یقین داشته باشد که بافته های او - در این بجث - چیز پیچیده ای نیست که بزرگان هم از پاسخ به آن درمانده باشند؛ لااقل یک جویای علم هم با تکیه بر عنایت پدر مهربان خویش، وجود مقدس حجت بن الحسن عجل الله تعالی فرجه چنین ادعایی را دارد.
شنیدن این مجموعه حدود 22 ساعت زمان گرفت. 

واقعاً در این مجموعه به دفعات به مقام نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله جسارت شده، نسبت به وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام به ویژه و دیگر حضرات معصومین علیهم السلام به دیده ی (نعوذ بالله) کوچکی نگریسته شده و خلاصه به شیطنتی آشکار چه جفایی بر شریعت حق متعال رواداشته است! 
چگونه با دین خدا بازی می کند! ...

آن چه در تاریخ ۱۴۰۱٫۷٫۲ شنیدم، مربوط به اول ماه مبارک رمضانی است که با آغاز سال میلادی همزمان است. در باب اصناف دینداری و در ادامه ی مباحث پیشین سخن می گوید. به صراحت همه ی پیروان از دین خاتم الانبیا را بر سبیل حق و بهره مند از انواری از منشور ساطع شده از اسلام می داند. تجلیلی از سید حیدر آملی با قید توجه او به نظرات ابن عربی دارد و بعد بیان سه دسته دین ورزی از نگاه غزالی و سید حیدر. جوری سخن می گوید که گوئی در دین جقیقتی به نام وجود مقدس ائمه اطهار و بی بی زهرا سلام الله علیها نیستد. و نعوذ بالله اگر چنین کسانی هم بوده اند سخنان شان و سلوک شان جایگاهی ندشت. با همین زمینه پیامبر را هم علیه السلام می خواند. با طعن عجیبی تصوف و زیارت عاشورا خواندن را در کنار هم قرار می دهد و کوچک می شمارد. پروتستانیسم اسلامی را در بیانش القاء و تلقین می کند. در این جلسه دینداری فایده را به تفضیل توضیح می دهد و آن را معادل دینداری پروتستانیسم می داند.
در سخنرانی ای که در تاریخ ۱۴۰۱٫۷٫۳ شنیدم حرفهای دو پهلو و آغشته سازی حق و باطل به صفر و صد، و مانند آن را به اوج می رساند. مَلک و شاه را در مقابل عبد و بندگی معرفی می‌کند و بعد می گوید: پادشاهان از پی یک مصلحت صد خون کنند!