تاریخچه‌ای از جریان روشنفکری و توطئه دشمنان تشیع
سخنرانی هایی کوتاه در سال 1389
توسط مرحوم آیت الله سیدحسن فقیه ایمانی
برخی قسمتهایش را دو بار یا بیشتر دیدم و شنیدم! بیش از دو ساعت وقتگذاری شد

فایل های تصویری آن را که در 16 بخش بود دیدم و شنیدم؛ بامداد دوم آذر 1399
نکاتی کوتاه هم از آن مجموعه ثبت نمودم.

 

در بخش اول:
یادی از مرحوم شمس آبادی
اشاره به جبهه ی ملی و تلاش های مصدق
نهضت آزادی گام دوم جبهه ملی برای ایجاد وجهه ی مذهبی

در بخش دوم:
ریشه ی روشنفکری در اندیشه های مسیحی
چاشنی وهابیت در هند بر رویکردهای روشنفکری پاشیده شد
فعالیت هایی برای ترجمه ی کتاب های روشنفکری در ایران

در بخش سوم:
کم کم نهضت آزادی حسینیه ی ارشاد را به تصرف خود در آورد
می گفتند باید منابر را تبدیل به تریبون کرد و مساجد را از آخوند ها گرفت
برخی روحانیون مادی (علاقه مند به پول) را هم به خود جذب کردند

در بخش چهارم:
در آن زمان یک سنی شناخته شده در اصفهان بود که انگشت نما بود! دیگر یا سنی ای نبود یا اگر بود شناخته شده نبود!
آن ها خود را شیعه معرفی کردند ولی شیعه را به دو بخش علوی و صفوی تقسیم کردند! شیعه ی صفوی را کوبیدند و خود را شیعه ی علوی معرفی کردند.
اشاره به خطایی از آقای مهدی بازرگان در موضوع امامت

در بخش پنجم:
سید جواد غروی که نماینده ی اهل سنت و تفکرات وهابیت بود در ایران و اصفهان؛ در لباس تشیع!
غروی گوشه و کنار به مبانی شیعه تعدی می کرد!

در بخش ششم:
اوائل گمان می شد این حرف های کج ناشی از اندیشه های غلط یک فرد (سیدجواد غروی) است؛ اما بعد معلوم شد ...!
غروی خود را به حاج آقا رحیم ارباب منتسب می کرد؛ ایشان که او را صدا می زدند انکار می کرد!
یک دوره، علامه ی امینی را آوردند اصفهان که حرف های او را در جامعه خنثی کنند؛ مرید های غروی در جامعه شایع کردند که ایشان را انگلیسی ها پول داده اند!!!
مرحوم آیت الله شمس آبادی از میان همگان حساسیت بیشتری به این انحرافات نشان می دادند

 
در بخش هفتم:
در همین اوضاع سال 1350، کتاب «شهید جاوید» هم منتشر شد! ... و به شرایط بد اعتقادی دامن زد!
این کتاب در سال 1343 نوشته شده بود و آماده ی طبع بود! ... او کتاب را برده بود نزد آیت الله صافی که ایشان کتاب «شهید آگاه» را در پاسخ به سخنان او نوشته بودند.
سال 1350 که همه ی نیروها متوجه تاج گذاری ولیعهد بود، این کتاب همه را به هم ریخته بود!
ماجرای تصویب چاپ کتاب منحرف «شهید جاوید»!! ... رئیس ساواک گفت: ...

در بخش هشتم:
آیت الله شمس آبادی در قهدریجان منبر رفته بودند و تقریض نوشته ی بر کتاب «شهید جاوید» را لعن کرده بودند و شاخه ی نظامی این اندیشه ها تصمیم به ترور ایشان گرفتند!!

در بخش نهم:
ریشه ی روشنفکری لوتر بود که مکتب اعتراض را به وجود آورد!
... روح تعبد را از مردم گرفتند!

در بخش دهم:
اشاره به عَلم کردن عقل، در مقابل وحی

در بخش یازدهم:
اساساً مرحوم شمس آبادی اولاد نداشتند ولی کشنده ی ایشان گفته بود «من برای این ایشان را کشتم که هزینه های زیادی برای فرزندانشان به خارج می فرستادند!!»
کشندگان ایشان می خواستند رعبی ایجاد کنند در جامعه ی روحانیت!
غروی بعد ها معلوم شد که جزو نهضت آزادیست!
واقعا این حزب ضربه ای به مذهب تشیع زدند!

در بخش دوازدهم:
از سردمداران روشنفکری در ایران، سیدجمال بود که به قلم خودش یک نامه ای نوشته و وابستگی خودش را به فراماسونری اعتراف کرده است!
در مصر و برخی جاهای دیگر بنیان گذار اندیشه های روشنفکریست!

در بخش سیزدهم:
نکاتی پیرامون زندگی و سیره ی مرحوم شمس آبادی

در بخش چهاردهم:
نقل دو مسافرت با همراهی مرحوم شمس آبادی برای دفاع از دین و شریعت خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله
ماجرای مناظره با یک بهایی

در بخش پانزدهم:
ماجرای مبارزه با بابی ها که خانه ی برخی شیعیان را آتش زده بودند!
مبارزه ی مرحوم شمس آبادی با متصوفه؛ به برخی از سخنرانانشان پول بیشتری داده بودند تا منبر نروند!!

در بخش شانزدهم:
ماجرای قتل مرحوم شمس آبادی و مرحوم اسلامی در اوائل به جهت مسائل سیاسی چندان مورد توجه قرار نگرفت!