دین کامل است! نقص از ما! 23 مرداد 1394، دعوتمان کرده بودند روستای لالان در نزدیکی تهران؛ ناهار و با اصرار زیاد برای ماندن شام! همان یک بار هم دعوت شدیم! رانندگی در شب برای ما عینکی ها سخت است اما از پسِ جواب یک جمعیتی بر آمدن که باید حتما شام هم بمانید سخت تر است! ... باشد می مانیم! ... ولی بعد از شام زود می رویم! .. گفتند قبول! اما نماز جماعت قبل از شام خوانده شود! ... خلاصه نماز برپا شد و نمی دانستند که حالا دیگر نوبت ماست که رهایشان نکنیم! ... سکّویی در نزدیک محراب یافتم و بعد از نماز مغرب بر آن نشستم! و خلاصه ی سخن همین شد که: اگر ما در جایی از دین و دینداری مان سوال داریم باید ببینیم که کجا را اشتباه فهمیده یا عمل می کنیم! دین کامل است! ... مثال هایی هم متناسب جمع آوردم و بعد نماز عشا! الحمدلله رب العالمین! ... حیف بود این همه راه می رفتیم و برنامه ای تبلیغی نمی داشتیم! چند تصویری از آن روز: