جایگاه ویژه ی روانشناسی شخصیت

بحثی جالب که روشن کننده ی زوایایی از «روانشناسی شخصیت» بود. 
ارائه شده در 16 اردیبهشت 1403.
منبع: موزیک، جانک (2024). روانشناسی شخصیت؛ رویکرد جدید. امریکا: انتشارات اسپرینگر. فصل اول.

نکته هایی از این سمینار علمی در این جا آورده می شود:

 
برخی از شناخته شده ترین تعاریف شخصیت عبارتند از:
آلپورت (961) شخصیت را چنین تعریف کرد: «سازمان پویای درون فرد متشکل از آن دسته سیستم های روانتنی که رفتار و تفکر خاص او را تعیین می کنند.».
کارور و شایر (۲۰۰۰) شخصیت را به شیوهای مشابه تعریف کردند: «شخصیت یک سازمان پویا در درون فرد
متشکل از سیستم های روانتنی است که الگوهای رفتاری، افکار و احساسات خاص فرد را ایجاد می کند.».
آیزنگ (۱۹۴۷به نقل از موسک، ۱۹۸۲) تعریفی ترکیبی  و نسبتاً کلاسیک را اتخاذ کرد: «شخصیت سازمان نسبتاً پایدار و بادوام شخصیت، مزاج، هوش و فیزیک فرد است که سازگاری منحصر به فرد او را با محیطش تعیین می کند.».
مادی (۱۹۷۶) گفت: «شخصیت مجموعه ای پایدار از ویژگی ها و تمایلاتی است که وجوه مشترک و تفاوت های
رفتار روانشناختی (افکار، احساسات و اعمال) افراد را در طول زمان تعیین می کند و ممکن است به راحتی به عنوان نتیجه صرف فشارهای اجتماعی و زیستی یک لحظه قابل درک نباشد.».
دو تعریف دیگر از شخصیت که توجه آن ها به جنبه هایی است که از نظر علمی بسیار مهم هستند عبارتند از:
کتل )۱۹۶۵) بیان کرد که شخصیت «آن چیزی است که بر اساس آن می توانیم پیش بینی کنیم که فرد در یک موقعیت خاص چه کاری انجام خواهد داد». چرا این تعریف مهم است؟ به این دلیل که به ما می گوید شخصیت رفتار ما را پیش بینی می کند. قدرت پیش بینی در نگاه علمی به شخصیت بسیار مهم است.
گیلفورد (۱۹۵۹) به جنبه ی مهم دیگری از شخصیت اشاره کرد؛ او می گوید شخصیت «مجموعه ای از
روش های رفتاری نسبتاً پایدار است که فرد با آن از دیگران متمایز می شود». گیلفورد به نکته ی بسیار مهمی اشاره کرد. در عمل، ما فقط آن ویژگی های شخصی را مفهوم سازی می کنیم که با آن ها متفاوت می شویم. در واژگان شخصیت شناسی ما، یافتن ویژگی هایی که در آن ها هیچ تفاوتی نداریم، دشوار است!