ارتباط دختران و پدران * چهارشنبه - 12 بهمن 1401 - 10 رجب 1444 - 1 فوریه 2023 • الحمدلله روز خوب و پرکاری بود؛ ... عصر به مدرسه ی دخترانه ی نرگس برای جلسه ی پدران متوسطه، قول حضور داده بودم و چون بعد از آن دبستان علوی قرار داشتم گفته بودم که برنامه را طوری تنظیم کنند که ساعت 16 آغاز کنم. حدود ساعت چهارده و نیم از دفتر راه افتادم که با BRT و از مسیر خیابان حضرت ولی عصر علیه السلام خودم را به موقع برسانم. ترافیک های چهارشنبه با شرایط ملتهب جامعه و اعصاب های خورد زیر سایه ی نزدیکی به نوروز (!) خیابان ها را قفل کرده بود و عده ای دست هایشان بر بوق ماشین و عده ای هم مشغول دعوا. با این شرایط محاسباتم برای رسیدن دچار مشکل شد؛ خودم را به زحمت رساندم به تقاطع میرداماد و شریعتی، و همینطور که دنبال ماشین های خطی می گشتم یک آقایی کنارم گفت: «موتور، موتور؟!». • رأس ساعت 16 مقابل در مدرسه ی نرگس از موتور پیاده شدم! ... سرمای هوای روی موتور و استرس ترک نشینی و عبور از میان ماشین های ایستاده و در حال حرکت و نگرانی از تأخیر و خُلف وعده، بار روانی خوبی برای سخنرانی در موضوع «ارتباط دختران و پدران» نداشت! ولی به لطف خدا مطلوب حاصل شد. جلسه ی خوبی بود و تقریبا از جلساتی بود که پدری در حال چُرت و مشغول موبایل نداشتیم؛ خوب مشارکت می کردند و سوال و جواب های خوبی هم مطرح شد. آخر جلسه هم چند دعای حسابی کردم و چند «آمین» با توجه گرفتم. بعد از جلسه سریع آمدم بیرون و حدود ساعت 18 در حیاط دبستان علوی 2 در حال وضو گرفتن بودم. • برنامه ی علوی با سخنرانی حاج آقای خواجه پیری در موضوع «بلوغ» تنظیم شده بود. مطالب مفید و دسته بندی شده همراه با این احساس که گوینده عمری را در رسیدن به این سخنان صرف کرده است؛ بیش از چهل سال! • طبق روال در یکی از صندلی های جلوی سالن نشستم و متأسفانه پدری در همان ردیف و با یک فاصله از من نشست که تمام مدت، قطعاً بدون دقیقه ای توقف با گوشی خودش مشغول بود!! می گویم دقیقه ای چون شاید ثانیه هایی به گوینده نگاه کرده باشد! ... صدای زنگ گوشی دیگری در میانه ی جلسه توجهم را به خود جلب کرد! ... چرا خاموش نمی شود؟ ... صاحب گوشی خوابش عمیق شده بود! برای بیدار شدن نیاز به چیزی بیشتر از صدای بلندِ گوشی اش بود! ... سخن حاج آقای خواجه پیری از جایگاه پدر در تربیت و اهمیت دقت ها در دوره ی مهم بلوغ بود! ...